انشایی در مورد دید و بازدید خانوادگی

اندر مصائب یک خاله کوچک

چندوقت پیش هم که رفتیم خانه مادربزرگمان کل کشوهای خاله نسترنمان را خالی کردیم تا اسباب‌بازی‌هایمان را بگذاریم و بعدش دیدیم لپ تاپش را در کشویش لای لباس‌هایش از دست ما قایم کرده است. ما هم به مادربزرگ گفتیم و مادربزرگ برایمان در لپ تاپش کلی کارتون قشنگ گذاشت.