باید برویم به پناهگاه! پناهگاهمان کجا بود؟ تازه مرد همسایه با زیرپیرهن و شلوارکش ایستاده بود روی پشتبام و داشت برای برادرزادههای همسرش در گروه دورهمی فامیلی محتوا تولید میکرد.
سیمرغ کمی فکر کرد و بعد گفت:«این قضیه بو دارهها. از خیرش بگذر. تهمینه بفهمه شر میشهها.» رستم گفت:«تهمینه بعد سهراب، دیگه منو بلاک کرده. میگه من بیعاطفهام. من بیعاطفهام سیمرغ؟ اصلا همش تقصیر همین فردوسیه، یه کاری کرده که همه منو دیس کنن!»