ماجراهای خانواده در دسترس(قسمت سوم)
۳:۴۱ ب٫ظ
۱۹-۰۲-۱۳۹۶
یادم نمیآید آخرین باری که شیرینیتر خوردهایم کی بود. احتمالاً دو سال پیش عروسی حبیب، پسر عمو حسن، یا شاید شیرینی تری که خواستگار مریم آورده بود. برای دانیال آنقدر چیز با ارزشی است که وقتی کاری ازش میخواهم و انجام نمیدهد، وعده شیرینی تر را میدهم آن وقت او آن کار را بهتر از خودم انجام میدهد.