فال هفته / شماره هشتم
ای صاحب فال! از چی داری میسوزی؟
۱۲:۳۳ ب٫ظ ۱۰-۰۴-۱۳۹۶
کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم
ای حسن! ای پادشاه! اینهمه انتقاد میشود خب حتما یک ایرادی هست دیگر! توکل به خدا کن و ببین منتقدین چه میگویند که آنها جز خیر و صلاح تو را نمیخواهند
عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
عارف از خنده می در طمع خام افتاد
حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینه اوهام افتاد
عارفنامی به مقام تو طمع داشت که البته به زور انصراف داد و رفت پی کارش. اما تو از بس خوبی، دیگران فکر میکنند همیشه همینطوری هستی و توهم میزنند و شرع میکنند به انتقادات سازنده. خواجه وحشی شده و معتقد است بهتر است هرچه زودتر بزنی اوهاماتشان را بهم بریزی!
در امت تو اگر مطیعی نبود
بر پشتی چون توئی بدیعی نبود
اگر هین هیئات و میثممطیعیها نبودند الان دشمن پشت تو سوار بود. خواجه معتقد است باید خودت را به آنها بسپاری. مثلا همین میثم مطیعی نقش زیادی در هیئات داشته.
اقبال، مطیع و یار بادت
توفیق رفیق کار بادت
چشم همه دوستان گشاده
از دولت شاه و شاهزاده
بدان و آگاه باش که چشم همه از دولت اشرافی و شاهزاده بازیهای تو گشاد شده است و همه متعجباند. سعی کن به جای حمله به مطیعی و منتقدان، آنها را با خودت یار و همراه کنی نه اینکه از خودت برانی.
که صاحب حالتان یکباره مردند
ز بیسوزی همه چون یخ فسردند
هان ای صاحب فال! از چی داری میسوزی؟ چرا تا ۴تا انتقاد درست و درمان شد همهتان ساکت شدید؟ خواجه معتقد است خب به جهنم! برید یه جای خنک که یخ بزنید!
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که رفیع است
کسی به تو میگوید شاعر درباری فقط رضا رفیع! همش از دولت تعریف کند و هنر و قلمش را در خدمت آنها بگذارد. اما خواجه معتقد است این درست نیست. اگر میخواهی به مقام ناصر فیض برسی افتادگی بیاموز نه اینکه مثل رضا رفیع مدام پاچهخواری کنی و مدح دولتمردان اشرافی را بگویی.
میدراند کام و لنجش ای دریغ
کانچنان ورد مربی گشت تیغ
ای داد بیداد! صاحب فال ببین که حتی مربی تیم ملی فوتبال مملکتت هم دارد به برجام انتقاد میکند و از تحریمها گلایهمند است. خواجه معتقد است هرچه زودتر باید خاکی بر سر کنی.
ثبت ديدگاه