شعر طنز
دوباره برگشتی!

راه راه:

پیاده آمده بودی سواره برگشتی*
چهار سال چزاندی، دوباره برگشتی

به بوسه صاف نمودی دهان منتقدان
خدا به خیر کند با قداره برگشتی

ز شاهکار جدید قرار با توتال
به دوره ی قجر بدقواره برگشتی

به غرب برده ای آری کلید مخزن نفت
همین که رهن نمود و اجاره، برگشتی

چنانکه برده ای آوار دولت قبلی
بدون هسته ای و ماهواره برگشتی

نه کارخانه و کاری، نه مسکن مهری
چگونه؟ ای همه و هیچ کاره برگشتی


*پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
محمد کاظم کاظمی

ثبت ديدگاه