نگاهی طنز به تاریخچه سازمان مجاهدین خلق
در جستجوی پدر| پدر بازرگان

راه راه: سازمان مجاهدین خلق، فراز و فرود‌های زیادی در ایدئولوژی و شیوه‌های مبارزاتی خود داشته است؛ اما یک شعار همیشه سرلوحه رفتار‌های آن‌ها بوده است؛ اینکه «بی پدر نیستیم!» آن‌ها به خوبی اهمیت سر سفره پدر و مادر بودن را می‌دانستند؛ به همین علت در هر دوره‌ای و در هر شرایطی یک پدر داشته‌اند؛ و هرگاه پدرشان را از دست می‌دادند، در جستجو‌ی پدر بعدی خود می‌رفتند.

توجه: عباراتی که در متن بولد یا برجسته شده‌اند حقایق تاریخی هستند؛ هرچند بعضی‌هاشان انقدر عجیب و غریب‌اند که شوخی به نظر می‌آیند ولی باور کنید زاییده تاریخ است، نه ذهن مشوش نویسنده!

قسمت اول

پدر بازرگان!؟

«در قسمت اول،نگاهی می اندازیم به تولد سازمان مجاهدین خلق در سال۴۴و اینکه چه کسی پدری این سازمان را گردن می گیرد؟»

هنگامی که مهندس مهدی بازرگان، کتاب «راه طی شده» را می‌نوشت هیچ‌وقت فکرش را نمی کرد که این کتاب زمینه‌ساز ایجاد یک گروهک سیاسی شود. در ۱۵ شهریور ۱۳۴۴، محمد حنیف نژاد، سعید محسن و عبدالرضا نیک بین، از نهضت آزادی جدا شدند و «سازمان مجاهدین خلق» را پایه‌گذاری کردند.  حنیف نژاد در رابطه با انگیزه تاسیس این سازمان می‌گوید: «من کتاب راه طی شده مهندس بازرگان را ۱۹ بار خوانده‌ام.» بازرگان در این رابطه در کتاب خاطراتش می‌نویسد: «حالا ما یه چیزی نوشتیم؛ اینا چرا انقدر جدی‌اش گرفتن؟» پر واضح است که در این زمینه نمی‌توان اشکال را گردن مهندس بازرگان انداخت. آدم عاقل یک کتاب را یک بار، دوبار، دیگه ته تهش ۱۸ بار می‌خواند؛ نه اینکه ۱۹ بار. حالا اینکه چرا یک نفر کتابی را باید ۱۹ بار بخواند دو احتمال مطرح است: یا اینکه حنیف نژاد آدم کم استعدادی بوده و هر چقدر می‌خوانده نمی‌فهمیده؛ یا اینکه مطالب کتاب، پیچیده و نامفهوم بوده است. که احتمال دوم کاملا مردود است. چرا که این کتاب که در زمینه تفسیر آیات قرآن است، زمینه تخصصی مهندس بازرگان و در راستای تحصیلات ایشان یعنی «ترمودینامیک» است.

بنابراین اینکه عده‌ای، مهندس بازرگان را نخستین پدر سازمان مجاهدین خلق خطاب می‌کنند، کاملا نادرست است. البته این عده ادعای دیگری نیز بیان می‌کنند آن‌ها به نامه‌ای استناد می‌کنند که مهندس بازرگان در آن اعضا‌ی مجاهدین را «فرزندان معنوی» خود خطاب می‌کند. که این دلیل هم، سست و بی اساس است. درست است که مهندس بازرگان، اعضای مجاهدین خلق را فرزندان خود خطاب کرده است؛ اما نگفته است که من پدر شما هستم. یعنی این احتمال وجود دارد که «الف»، فرزند «ب» باشد اما «ب» پدر «الف» نباشد. بازرگان در این رابطه می‌گوید: «اون که نمی دونه من پدرشم، ولی من که می دونم پدرش نیستم.» بعدها حنیف نژاد این جمله اخیر مهندس بازرگان را نیز ۱۹بار خواند و به همین علت مدت کوتاهی در امین آباد بستری شد.

۲ Comments

  1. مجتبی قبادی ۱۳۹۹-۱۲-۲۶ در ۱۱:۱۶ ق٫ظ- پاسخ دادن

    ???

  2. ز 213 ۱۳۹۹-۱۲-۲۵ در ۱۱:۲۵ ب٫ظ- پاسخ دادن

    عجججججب

ثبت ديدگاه