تقویم تاریخ 11 مرداد
شیر پاک خورده
۹:۴۲ ب٫ظ ۱۱-۰۵-۱۴۰۳
سالها پیش که دقیقا زمان آن معلوم نیست، قابلهها و طبیبهایی بودند که حکم پزشکها و ماماهای الان را داشتهاند.
برخی از آنها نسخههایی تجویز میکردند که توی قوطی هیچ عطاری پیدا نمیکردی و استفاده از دود عنبرنسا برای آنها حکم چای نبات مادربزرگان را داشت و برای هر چیزی تجویزش میکردند. این بزرگواران، کارهایی انجام دادند که آن دنیای آنها را آباد کرده و آیندگان نیز برایشان ایستاده کف زده و فاتحه قرایی حواله میکنند.
آنها آمدند و این روز را پایه گذاری کردند، میپرسید کدام روز؟ روز جهانی «شیر مادر.» حالا چرا و برای چه؟ قضیهاش مفصل است.
سالهای بسیار قبل، مادرانی بودند که به دلایل مختلف، حتما میخواهید که دلایل را هم بگویم؟ بله میگویم، یکی غذایی نداشت بخورد که شیری داشته باشد. یکی دیگر، ژنتیکش این چنین بود که البته روحشم خبر نداشت و کلی هم غذا میخورد؛ ولی باز هیچ… نمیدانست ژنتیک سیری چند؟! یکی هم که… فعلا تا همین جا کافی است.
خلاصه این مادران بی شیر از راههای منطقی و غیرمنطقی (بیشتر راه غیرمنطقی)، بهداشتی و غیربهداشتی (بیشتر غیربهداشتی)، راحت یا سخت (راحت؛ همهی آدمها راحتطلب هستن)، سعی در سیر کردن نوزادان خود میکردند. به عنوان مثال بعضیها حبه قندی را خیس میکردند و در پارچهای نازک میپیچیدند و در دهان نوزاد میگذاشتند تا آنقدر مک بزند تا صدایش بیفتد (کجا بیفتد را نمیدانم!) و خودش با سر به سراغ باقی کارها برود و یا از بادوم رنده شده به علاوه یک حبه قند در پارچه پیچیده شده به عنوان صدا خفه کن استفاده میکردند.
طبیبانی که دیگر کالج رفته و شیر پاک خورده بودند (البته نه شیر پاستوریزه پاک، شیر پاک مادران) دلشان به حال این طفلکان بیزبان میسوزد و تصمیم میگیرند که چارهای برای سیر کردن آنها بیابند. این چنین میشود که شیر خشک اختراع میشود.
شیر خشک هم آنچنان راحت اختراع نمیشود. پدر صاحبش را در میآورد؛ اما بالاخره شیر خشک در دسترس قرار میگیرد. اوایل اختراع شیر خشک خیلی خوب بود و مادرانی که شیر نداشتند از آن استفاده میکردند؛ اما کمکم وضع عوض شد و بعضی از مادرها وارد صحنه رقابت با جاری و خواهرشوهر و دوست و…شدند. مادرها دیدند که «اِ چه چیز خوبی است. چرا زن همسایه و جاری و فلانی آره، من نه. مگه بچه من یا خود من چی کم دارم که از شیرخشک استفاده نکنم. هم بچهم مثل بچه فلانی شیر خشک نوش جون میکنه. هم اینکه خودم به کارام میرسم (اونم چه کارایی واجب اندر واجب).» البته دور از گوشتان که میخوانید همه مادرها این طور نبودند و بعضیها حکمت خدا را در شیر خودشان میدانستند؛ اما بودند مادرانی که از شیر خشک سوءاستفاده کرده و آموزش درست کردن شیر خشک به اطرافیان، علیالخصوص پدران راشروع کردند. حالا از فرصت به دست آمده استفاده کرده و به مانیکور، پدیکور، گلت، هایلایت، سینما رفتن با دوستان، گردش دسته جمعی، فال قهوه و… میپرداختند.
کمکم زمزمه اینکه هیکلتان به هم نمیخورد هم به گوش رسید و علاقه مادران به شیر خشک دوصد چندان شد.
و اینچنین شد که پزشکان اطفال آمدند و گفتند که بابا شیر مادر با شیر خشک قابل مقایسه نیست. فرقش از زمین تا آسمان هفتم اگر بیشتر بود، میگفتم تا آنجا؛ ولی تا آسمون هفتم است.
ثبت ديدگاه