با سلام به شما همراهان همیشگی برنامه‌ی لابه‌لای مردم، همانطور که می‌بینید معتادان عزیز در صفی طولانی جلوی مکان مراسم معارفه‌ی رئیس مبارزه با مواد مخدر نشسته‌اند و منتظرند که با شروع مراسم به داخل بروند. (خبرنگار می‌نشیند)

خبرنگار: سلام جناب برای چی اینجا جمع شدید؟
معتاد۱: سلام داداش، اومدیم هدیه بگیریم. والا ما از همه به این هدیه نیازمندتریم، حق ماست، سهم ماست.
معتاد۲: آره ما یارانه نمی‌خوایم، همین هدیه رو به ما بدن ما راضی‌ایم.
معتاد۱: رایانه بابا، رایانه.
خبرنگار: چه جالب، حالا هدیه‌شون چی هست که میخواین به خاطرش از یارانه‌تون بگذرین؟
معتاد۱: والا میگن تو مراسم رئی ( دارد خوابش می‌برد) منوچ صف رفت جلو صدام کن.
معتاد۲ (بینی‌اش را بالا می‌کشد): بخواب داداش. والا میگن تو مراسم معارفه‌ی رئیس دخانیات، سیگار هدیه دادن به خبرنگارا، اینجا هم معارفه رئیس مواد مخدره دیگه. ما هم که محتاج.
معتاد۳ (رو به خبرنگار): بفرما تو صف، تعارف نکن.
خبرنگار: نه ممنون، میل ندارم.
معتاد۳: داداش توام بودی؟ اگه نمی‌کشی، اینجا معتاد محتاج زیاده‌ها.
خبرنگار: نخیر، ولی آخه اینجا مبارزه با مواد مخدره‌ها، با اون فرق می‌کنه.
معتاد۴ (از راه می‌رسد و بین معتاد ۲ و ۳ می‌ایستد): زنبیل گذاشته بودم.
معتاد۳: حالا کجا بودی؟
معتاد۴: رفته بودم تو صف معارفه‌ی رئیس روحانیون مبارز زنبیل بذارم.
معتاد۲: اونا هدیه روحانی میدن، به درد ما نمی‌خوره که.
خبرنگار: نفرمایید آقا، دکتر روحانی خیلی هم به در بخور بودند و بسیار اهل عمل.
معتاد۳: عه، اونم عملی شد. من یه جا اضافه تو صف گرفتم، اگه دوس داشته باشه بهش میفروشم.
خبرنگار: نه اون عمل.
معتاد۲: اونکه عمل سرخوده، مگه سخنرانی‌هاشو نشنیدی؟
خبرنگار: ای بابا، اصلا برا چی رفتین تو اون صف؟
معتاد۴: داش اسی می‌گفت پشت هر صف موفق یه
معتاد ۳: یه توالت خوبه.
خبرنگار: عه، آقا اینجا بیننده نشسته.
معتاد۴: نخیر. یه گرونی تپله. میگم شما که خبرنگاری نمیدونی رئیس صنف کارتون‌خوابا معارفه‌ش کیه؟
خبرنگار: خب بینندگان عزیز تا برنامه‌ای دیگر بدرود.
معتاد۴ (رو به خبرنگار): داداش صف رفت جلو بیدارمون کن.