خاطرات پدرم از دهکده ای که در آن زندگی میکرد...
عر عر خری تضمینه!
۰:۵۸ ق٫ظ ۰۲-۱۰-۱۳۹۹
راه راه:
پسرم ما اون قدیم ندیما تو دهکده یه الاغ داشتیم، الاغ دشتبون. بهش میگفتن خَری! البته خر که زیاده تو دهکده. اما این یکی فرق داشت. خَری چون مال دشتبون بود تو تعاونی کشاورزان متحد دهکده یه حقوقی اضافه تر از حقوق خر داشت! مثلا میتونست تو هر زمینی عشقش کشید بچَره. تابستونا به هندونه های مَش حَسَن حمله میکرد و زمستونا شلغمای ما رو عین جاروبرقی بالا میکشید. حالا خوردن دوتا شلغم و هندونه زیاد مهم نیست، میاومد زمین رو خراب میکرد کُرّهخر!
ما هم دیده بودیم این دشتبون هرچی به این میگه این گوش میکنه. خیال کردیم زبون آدمیزاد حالیش میشه. گفتیم بریم با این خَری خان مذاکره کنیم دوتا شلغم بهش بدیم بلکه دست از کله ی کچل ما برداره. خلاصه ما رفتیم و چند سبد شلغم هم براش بردیم تا حُسن نیتمون رو نشون بدیم. من خودم کُلی حرکات موزون انجام دادم و با ریتم بهش گفتم: «الاغ خوب و نازنین/سر در هوا سُم بر زمین/یالت بلند و پر مو/دمت مثال جارو/شما که تو خر ها خرترین/میشه تو زمین ما نرین؟»
خَری هم همینطور که گوشش با من بود همراه ما یه قدمی تو زمینمون زد. بعدم یه عر عر کرد و رفت سراغ جعبه های شلغم! ما هم گفتیم این خری، خر فهمیده ایه. ناسلامتی خر دشتبونه. لابد عرعرِ خَری تضمینه دیگه! واسه همین دیگه اون شب برا زمین نگهبان نذاشتیم! فرداش دیدیم این فکر کرده ما بردیم تو زمین گردوندیمش، یعنی زمینو دادیم مال خودش باشه. اقا چشمتون روز بد نبینه، یعنی تَک تَک تپه های شلغم رو درنَوَردیده بود و عنبر نسارا زده بود به در و دیوار باغ و زمین!
واقعا حیف شد که اون زمان نیومده بودیم شهر و نمیدونستم کله پاچه ی خر اینقدر خوشمزست! وگرنه همه ی اهالی دلی از عزا در میاوردن… البته ترس از تعاونی و دشتبون هم بیتأثیر نبود! خدا خیر بده دشتبون رو که باعث شد ما ورشکست بشیم و بیایم شهر.
ما که دیگه درس گرفتیم با هیچ خری مذاکره نکنیم و توی شهر هم از این درس استفاده میکنیم. اما مَش حَسَن بعد از اون قضیه هم چند بار دیگه هم هندونه برا خَری بُرد. اصلا واژه بُرد بُرد رو همونجا که هی مش حسن هندونه بُرد و بُرد ساختن.
البته این آخریا میگفت دیگه زبون خَری رو یاد گرفته و با به تَرکه از چوب انار، و دور از چشم دشتبون انقدر خَری رو زده که دیگه حیوونکی تا زمینای مَشتی رو میبینه همونجا چند کیلو عنبر نسارا تولید میکنه. دَشتبونم راضیه و از وقتی کرونا اومده چند ملیارد عنبر نسارا فروخته! انصافا هم معجزه میکنه این عنبر نسارای مَش حسن و دَشتبون!
جیگرم جیگرم جیگرم