مصاحبه منتشر نشده با یک مسئول وزارت بهداشت، درمان و غیره
ماستمالی همان پاچه خواری است
۱۲:۵۰ ب٫ظ ۱۹-۰۷-۱۳۹۷
خبرنگار خبرگذاری صداوسیما: پس از تعطیل شدن برنامه «حاشیه های پزشکی» و تشکر وزیربهداشت از صداوسیما برای تعطیل شدن این برنامه و درخواست ایشان برای تعطیل شدن همه برنامه ها و کارها و حرفها و افرادی که به هرنوع از دولت انتقاد می کنند یا به هرشکل سرشان به تنشان زیادی کرده است، با هماهنگی اداره «تعریف و تمجید مستمر»، مصاحبه ای ترتیب دادیم با آقای دکتر فارسی ساز، مدیرکل «دفتر راهنمایی های فارسی و واژه های موردنظر» این وزارتخانه؛ که در ادامه می خوانید:
+ سلام آقای دکتر و ممنونم که وقت ذیقیمت خودتان را در اختیار این بنده حقیر فقیر سراپا تقصیر قراردادید.
– عیبی نداره
+ اگر در ابتدای صحبت، امر خاصی هست بفرمایید تا من سوالات را مطرح کنم؟
– امر خاصی نیست. فقط مراقب باش اگه دری وری بگی میگم از صداوسیما بندازنت بیرون.
+ بله! چشم. به عنوان سوال اول میخواستم بپرسم که جسارتاً دفتر راهنمایی های فارسی چه کارهایی انجام میده؟
– خاک برسرت کنن تکفیری بدبخت! فقط سمپاتی یا عضو شدی؟
+ چی؟ سمپاد چیه آقای دکتر؟ فحش مرحمت فرمودید یا تعریف کردید؟
– شما ادامه گروهک فرقانی ها همتون سروته یه آشغالید! مال کدوم خونه تیمی هستی؟
+ البته کُلاً حق باشماست. اما بنده فقط برای اطلاع رسانی به مردم و آشنایی بیشتر آنها با تلاشها و خدمات شما پرسیدم.
– آهان! مقداری خاک بر سرت ریخته شود با این سوال پرسیدنت. «دفتر راهنمایی های فارسی» وزارت بهداشت، درمان و غیره؛ خیلی ساده پُر میکنه!
+ عذر می خوام کجا رو پُر میکنه دقیقاً؟
– دهان شمارو! خُب معلومه ابله! این دفتر جای خالی داروهایی که توی بازار باید باشه ولی نیست، خدمات سلامتی که باید داده بشه ولی نمیشه و خیلی چیزها و کارهای دیگه ای که باید بشود و باشد، ولی نمی شود و نیست را پُر می کند!
+ پس باید خیلی سرتون شلوغ باشه؟
– همینطوره خِنگِ خدا!
+ یعنی اگر من یک نسخه داشته باشم و داروی مورد نظر رو هیچ جا پیدا نکنم باید به دفتر شما مراجعه کنم؟
– لازم نیست! ما خودمون از طریق صداوسیما یا روزنامه های باشعور دولتی اطلاع رسانی می کنیم. البته بستگی به این داره که چه مَرَضی داشته باشی!
+ مثلاً یه چیز ساده… سرطان چطوره؟
– ای کسی که سواد ندارد و از شعور کافی برخوردار نیست! سرطان که دیگه درمان و دارو نمی خواد، مُردنیِ دیگه! حالا امروز فردا نه، دو – سه سال دیگه! نمیارزه واسه دو – سه سال زندگی بیشتر، اینهمه هزینه کنیم.
+ پس چه بیماری موردنظر شماست؟
– مثلاً گرفتگی عضلات پشت بازو یا هرجای موردنظر دیگه!
+ همین! پس اگر من دچار گرفتگی موردنظر شدم و نتوانستم خدمات موردنیازم را پیدا کنم باید به دفتر شما مراجعه کنم؟
– نه دیگه! نشد. اگر تو دچار گرفتگی عضلات شدی باید خودت بری موضِع موردنظر رو اونقدر بمالی تا خوب بشه. خارجیا به این میگن فیزیوتراپی!
+ چه باحال!
– تازه باحال تر هم میشه!
+ میدونستید شما خیلی باحال و کول هستید آقای دکتر؟
– میدونستی تو هم خیلی بیریختی؟ ماشینت چیه؟ لابد پراید سوار میشی؟
+ بله!… یعنی نخیر…چرا پرایدِ… البته نظر لطف شماست!
– ولش کن بدبخت! اینی که میگم رو بنویس: این دفتر تونسته خیلی از بیماریهای لاعلاج و صعب العلاج رو با «فارسی سازی» در اختیار عموم مردم رأی دهنده به این دولت قرار بده.
+ ممکنه مثال بزنید لطفاً اگر امکان داره؟
– آره! چرا ممکن نیست عزیزم! چرا رنگت پریده؟ چیزی نیست که… یکی از کارهایی که ما خوب بلدیم، زدن مثال و توسری و اینهاست. مثلاً بیماری مهلک «سرماخوردگی»!
– عجب! چطوری یعنی؟
+ از این پس مردم می تونن به جای درمان بیگانه و نامأنوس «آدولت کُلد»، از روش «گرماخوردگی» استفاده کنن. اگر بخوام به زبون سادهتر بگم هرکی سرماخورد یا سینه پهلوکرد یا گلودرد و دردهای مشابه گرفت، میتونه به راحتی با خوردن گرما، خودش خودشو درمان کنه.
– وااااای آقای دکتر شما چقد حاذقید واقعاً!
+ جیغ نزن اُسکل، آبرومون رفت!
– همه مردم و مسئولین صداوسیما معتقدند که با این روشی که شما درپیش گرفتید – ضمن دستبوسی– دیگه نیازی به پزشک و مراکز درمانی دولتی هم نیست؟ درسته؟
– پَ نَ پَ، نصفه! هارهارهارهار… معلومه که نیازی نیست بی عقل جون! چون با وجود تحریم ها، خیلی از پزشکان مجبور شدن ویزیتهارو ببرن بالا یا برن بیمارستانهای خصوصی یا حتی همه وقتشون رو توی مطبهای خودشون بدون کارتخوان سَرکنن، لذا ما به این فکر افتادیم که دردهای مردم رو سه قسمت کنیم: دردهای عمیق که نیاز به درمانهای ضروری و فوری داره مثل همون گرفتگی عضلات و سرماخوردگی؛ دردهای نیمه عمیق که باید منتظر بشیم عمیق بشه و خودشون بمالن بِره و بالاخره دردهای کم عمق، مثل سرطان، بیماریهای خاص و… که ارزش زنده موندن و اقدامات حرفه ای پزشکی رو ندارن. البته از طرف مقام محترم وزارت، یک عدد قبله نمای چینی و یک قواره پارچه کفنی مرغوب به این عزیزان اهداء میشه.
+ ممنونم از توضیحات خیلی خوب و حرفهای و انساندوستانه و عسل و طلای شما آقای دکتر عزیز!
– باشه
+ اگر اجازه بدید میخواستم یک سوال دیگه از محضرتون بپرسم؟
– بمیری! جون بکن عرض کن به محضرمون!
+ فدای «بمیری» گفتنتون آقای دکتر! راستش یکی از بستگان ما دچار سوختگی شدید در عضو موردنظر شده. میخواستم بدونم، سوختگی در کدامیک از این سه گروه درمانی که شما فرمودید قرار میگیره؟
– در هیچکدام! ببین، برای سوختگی موردنظر شما باید بگم که همینه که هست! خودتون رأی دادید حالا هم باید بسوزید و پماد بمالید تا دوره درمان تموم بشه.
+چقد طول میکشه؟
– سه سال!
+ جوابهای شما شگفت انگیزِ جناب دکتر
– خودم می دونم!
+ اخیراً یک عده ای گفتن دخترتون با نمره خیلی خیلی بالا در مصاحبه دوره تخصصی پزشکی قبول شده. این ربطی به مسئولیت شما در دفتر داره؟
– اِ… آقای مدیرکل خودشون اومدن. اگر جرأت داری از خودش بپرس!
+ خودش؟! پس مگه شما مدیرکل نیستین؟
– نوچ! آقای مدیرکل رفته بودن توچال با بروبچ صفاکنن. من به جاشون نشسته بودم…
#واقعی