من و بادام و بابام

راه راه: من شنیدم که یک ریاضت‌کش

می خورَد کل سال، یک بادام

 

در شگفت آمدم سپس رفتم

تا بپرسم سوال از بابام

 

گفتمش اینچنین شنیدم من

رفته ام تا گلوم در ابهام

 

پدرم ابتدا کمی خاراند

کله اش را و بعد از آن آرام

 

داد یَک پاسخی که فِر خوردم

مثل سی دی درون سی دی رام

 

گفت بابا که ما کنون هستیم

وسط دوره‌ی پسا برجام

 

پهن باید کند ریاضت کش

لُنگ خود را مقابل پاهام

 

من از او میکشم ریاضت بیش

چون که کلا ندیده‌ام بادام !

 

مغز بادام را به گور بریم

تا بگیریم گور چون بهرام

 

گفتمش بیت قبل را عالی

سرِ هم کرده‌اید با ایهام

 

گفت ایهام را اگر خواهی

هست رفرنس آن فقط برجام …

ثبت ديدگاه