به مناسبت سالروز تولد گل آقا
میشود برای خدا طنز هم نوشت
۱۱:۲۵ ب٫ظ ۰۸-۰۶-۱۴۰۱
کارتان را برای خدا نکنید؛ برای خدا کار کنید. این جمله از شهید آوینی، خیلی معروف است و قطعاً افراد زیادی آن را شنیده یا در تریبونها و رسانههای مختلف استفاده کرده باشند. ولی شاید تعداد کسانی که واقعاً این فرمول را در زندگیشان اجرا کردهاند به زیادی افرادی که شنیدهاند نباشد.
حالا برای خدا کار کردن چیست؟ مثلاً جنگیدن در میدان نبرد؟ یا ایستادن در جایگاه تدریس و استادی؟ یا قبول یک مسئولیت سخت و پرزحمت دولتی؟ یا مثلاً درمان رایگان بیماران در مناطق محروم؟ یا تلاش در راه عبادت و زهد و تربیت و پرورش عالمان دینی؟ همهی اینها میتواند برای خدا کار کردن باشد، اگر کسی که آن را انجام میدهد بهترین و مناسبترین فرد برای انجام آن کار باشد. یا به عبارت دیگر اگر بدانی که وظیفهات چیست و در کدام جایگاه میتوانی مؤثّرترین فرد برای تقویت و پیروزی جبههی حق باشی، و درست در همان جایگاه قرار بگیری، قطعاً برای خدا کار میکنی.
و از نظر من، این توضیح بهترین توصیف برای کاری بود که کیومرث صابری فومنی یا همان گلآقای ملّت ایران انجام داد. کیومرث صابری هم قبل از انقلاب سابقهی مبارزاتی داشت و هم بعد از انقلاب مسئولیتهای دولتی و سیاسی؛ همچنین دوستی با شخصیتهای مهمّ انقلابی مانند آیتالله خامنهای و شهید رجایی را تجربه کرده بود.
از همان اول انقلاب و در دولت موقت مهدی بازرگان مسئولیت مدیرکلّی دفتر آموزش بازرگانی و حرفهای وزارت آموزش و پرورش را برعهده گرفت و بعدتر در دوران نخستوزیری شهید رجایی بهعنوان مشاور فرهنگی و مطبوعاتی نخستوزیر منصوب شد. در زمان ریاستجمهوری شهید رجایی نیز در سِمَت مشاور فرهنگی رئیسجمهور خدمت کرد و در زمان ریاستجمهوری آیتالله خامنهای هم در همین سِمَت ابقاء شد.
علاوه بر مسئولیتهای ذکرشده، کیومرث صابری سِمَتهای سیاسی و فرهنگی دیگری نیز داشته است، ازجمله عضویت در هیأت مؤسّس انجمن موسیقی، مشاور وزیر مسکن و شهرسازی، تدریس در کلاسهای حضوری دانشکدهی مکاتبهای، تدریس در دانشکدهی روابط بینالملل، تدریس در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی، همکاری با معاونت امور بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان مشاور افتخاری، عضو منتخب شورای عالی انقلاب فرهنگی در کمیتهی نامگذاری، عضو هیأت ایرانی در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد (دهلی نو ۱۳۶۱).
تمام این سوابق و عناوین کافیست تا یک نفر که واقعاً قصد خدمت دارد و احساس تکلیف (از نوع واقعیاش) میکند، بتواند در ساختار سیاسی کشور جایگاهی بهدست آورد و پلّهپلّه خود را به مناصب بالای سیاسی و مدیریتی برساند و رسماً جزو سیاستمداران و مقامات محسوب شود و سپس در آن جایگاه خالصانه و برای کسب رضایت خدا به کشور و مردم خدمت کند. اما امروز ما کیومرث صابری را با چه عنوانی میشناسیم؟ یک مدیرکل؟ یک وزیر؟ یک رئیس؟ خیر، ما امروز کیومرث صابری را بهعنوان گلآقا میشناسیم. گلآقایی که طنز مینوشت و اتّفاقاً از سیاستمداران و مقامات انتقاد میکرد. گلآقایی که هرچند خود مناصب سیاسی و مدیریتی داشت و با سیاستمداران و مسئولین زیادی هم در ارتباط بود، اما این باعث نشد که در پرداختن به مشکلات کشور مصلحتاندیشی کند و یا کم و کاستیهای مدیریتی و سیاسی کشور را توجیه نماید.
گلآقا بدون کسب رتبههای بلند سیاسی، خادم مردم ماند و طنز نوشت؛ زیرا دریافته بود که در هیچ جایگاه دیگری مانند ستون طنز دوکلمه حرف حساب روزنامهی اطّلاعات و بعدتر در مؤسّسهی فرهنگی و رسانهای گلآقا (که خودش مؤسّس آن بود)، نمیتواند برای تقویت راه حق و پیشرفت جمهوری اسلامی مؤثّر باشد. او دریافته بود که رساندن حرف و درد مردم به نهادهای مختلف حاکمیتی و نقد دلسوزانهی کاستیها و اشتباهات، رسالت اوست؛ پس در جایگاه مناسب ایستاد تا برای خدا کار کند.
گلآقا بعد از انقلاب مسیر طنز مطبوعاتی را باز کرد و این کار را به درستترین شکل انجام داد. شاید اگر یک آدم اشتباهی که دلسوز کشور نبود، قرار بود این کار را انجام دهد، از همان ابتدا چنان موضع مخالفی نسبت به طنز مطبوعاتی شکل میگرفت که تا سالها طنز مطبوعاتی راه خود را در کشور پیدا نمیکرد. اما گلآقایی که دلسوز انقلاب و مردم بود و از خود مردم بود، این کار را انجام داد؛ دلسوزی و حسّ تکلیف اگر همراه با تشخیص درستِ اصلیترین وظیفه نباشد، نهتنها نتیجهی مطلوبی نخواهد داشت، چهبسا به انحراف کشیده شود و مفاسدی هم بهبار آورد. و هنر گلآقا هم همین بود که مسیر مناسب خود را شناخت و تا آخر هم به آن پایبند بود. و اینگونه شد که علاوه بر خدمت مفید و مؤثّر، تمام طنزپردازان آنزمان و حتّی طنزپردازان نسلهای بعدی را نیز مدیون خود کرد.
و همهی اینها ناشی از این بود که گلآقا برای خدا کار میکرد. همانطور که خودش در خاطرات سفر حجّ نقل کرده بود: در جوار کعبه قلمم را درآوردم و رو به کعبه کردم و گفتم، من این قلم را در خانه خدا با خدا معامله کردم. خدایا تو شاهد باش که من در راه اعتلای دین تو و کشورم گام برمیدارم. مرا از لغزشها مصون بدار و قلمم را از انحرافات حفظ کن.
ثبت ديدگاه