اگر کودتای ترکیه یک مجید توکلی داشت!
۱۱:۰۵ ق٫ظ ۲۷-۰۴-۱۳۹۵
با عرض سلام و احترام خدمت فرمانده نیروی زمینی ارتش ترکیه
با وقوع کودتای دیشب ترکیه، در دل تمامی آزادی خواهان جهان معتقد به گفتمان سیاسی، نور تازه ای روشن شد که روشنای آن از شمع هایی که ملت روشنفکرِ بعضی وقت ها در صحنه حاضر ایران، هم کمی بیشتر بود.
اما با شکست کودتا در همان ساعات اولیه، این نور به خاموشی گرایید.
من در این چند ساعت کلی با خودم فکر کردم و عوامل شکست شما را متوجه شدم که در ادامه آن ها را به اختصار بیان می کنم:
•این چی چی بود اووردید؟
اشتباه استراتژیک شما، این بود که تانک ها را به خیابان آوردید. خب هیکل به این گندگی، به زودی شناسایی می شود و کودتا شکست می خورد. ای کاش از اجسام کوچکتر شروع می کردید! مثلا سطل آشغال! بله سطل آشغال! سطل آشغال ها را آتش بزنید. ما خودمان با این ترفند یک کودتای درست و حسابی داشتیم راه می انداختیم. البته شاید خنده تان بگیرد. راستش ما هم خودمان خنده مان گرفت، ولی الکی الکی جدی شد و همین طور الکی الکی نصف سطل زباله های تهران را آتش زدیم!
•پیشنهاد بی شرمانه
می دانم این مورد برایتان بسیار سخت است، اما حقیقت آن است که برای رسیدن به آرزوهای بزرگ، باید خود را فدا کرد. من خودم چندین بار ادعا کردم که در زندان های رژیم به من تجاوز شده و همین خون مردم را به جوش آورد. البته بعضی از مردم می گفتن:« بابا تو که زندان نبودی!» من هم در جوابشان می گفتم:« یک زندان بی پایان، بهتر از یک زندان بان چارپایان است.» با این که خودم هم نفهمیدم که چی گفتم ولی نصفشان کف و خون بالا آوردند.
•بر آتاتورک لعنت!
شکست کودتا یک درد است، دستگیر شدن کودتاچی هزار درد. اگر آتاتورک فلان فلان شده، چادر را از سر زنان شما بر نمی داشت، پس از لو رفتن کودتا می توانستید شبیه فخر تشکل های دانشجویی – مجید توکلی – چادر به سر کنید و از کشور فرار کنید.
به هر حال کودتای شما شکست خورد و شما هم اکنون در زندان به سر می برید. اما این پایان مبارزه نیست. در داخل همان زندان، هرچه اتو دستتان رسید بزنید به برق. اصلا هرچی دم دستتان بود بزنید به برق. ما هم نمی دانیم چرا ولی جواب می دهد. اگر جواب نداد باز هم سوالتان رو تکرار کنید که گفته اند: فهم سوال، نصف جوابه.
ارادتمند شما
فعال سیاسی مخالف با همه(حتی با شما دوست عزیز)
ثبت ديدگاه