گفتند و خندیدند و …

گفتند و خندیدند و راضی، دست دادند
بر خواستهای دشمنِ حق سر نهادند

از کیفِ بی اندازه گردیدند خر کیف
از ذوق بیش از حد دهانها را گشادند

با خویش می‌گفتند به به کار اوکی شد
در خواب می‌دیدند بر وفق مُرادند

گفتند: تا تدریس گردد درسِ برجام
گفتند: برکتهایِ آن خیلی زیادند
گفتند: به به از گُلابی‌هایِ برجام
هم تُرد و شیرین‌اند و هم دور از فسادند

گفتند: تضمین است امضایِ کری‌شون
گفتند که: اسطوره‌های اعتمادند

گفتند: هرجا سوزشی در کار باشد
بر روش آمریکاییان مثل پُمادند

هر کس که نقدی داشت بر برجامِ آنان
گفتند که: بیگانه با هر انتقادند

گفتند: چیزی را غلط خواندید انگار
گفتند که:بسیار خیلی!! با سوادند

بودند غافل از خباثتهایِ دشمن
با خنده و شوخی به دامش اوفتادند

برجام روزی پاره گردید و خبیثان
کُل تعهدهایِ خود را وانهادند

آن تجربه بایست عبرت می‌شد اما
یک عده حالا نیز در آن امتدادند

چون موم در دستان اهریمن اسیرند
چون بید لرزان باز با یک فوتِ بادند

با غمزه‌ای دلهایشان کَنده‌ست بدجور
آب از دهانهاشان سرازیر است و شادند

ثبت ديدگاه