در یک گروه تلگرام کتابخوانی
روزی روزگاری…

کتابدار: سلام دوستان. امروز هم طبق معمول کتاب‌ها و نویسنده‌ها و نوشته‌های خوب رو به هم معرفی می‌کنیم. امیدوارم بتونیم اونا رو سرلوحه زندگی قرار بدیم.

نیما: سلام جناب کتابدار. امیدوارم از حضور اعضای فهیمه این گروه استفاده کنیم. دوستان لطفاً به اساسنامه گروه پایبند باشن. بحث منطقی و ادب برخورد، یکی از شروط حضور در این گروهه.

پریسا: سلام. تحمل مخالف و تمرین آزادی بیان هم باشه.

ناتانائیل: زنده باد مخالف من.

سیمون دوبوار: درسته. لطفاً چت هم ممنوعه. صبح پاشیم ببینیم ۵۰۰ تا پیام اومده. اصن ینی چی.

پریسا: کاملاً موافقم.

دکتر فریبا باستانی: منم همین‌جور…

سیمون دوبوار: مرسی گُلم.

پریسا: فدات عزیزم. ستاره بچینی [استیکر بوس]

سیمون دوبوار: [استیکر قلب]

شهلاجون: نیما خان شما برو با همون فهمیه جونت.

left to group شهلاجون

شهلاجونadded  نیما

نیما: سوء‌تفاهم شد عزیزم. اون فهیم بود من «ه» گذاشتم آخرش اشتباهی.

شهلاجون: (استیکر اخم و عصبانیت)

دیوید: شما زمانی به قدرت نیاز دارید که بخواهید به کاری مضر دست بزنید، وگرنه عشق برای انجام تمامی کارها کافی است. (#چارلی_چاپلین)

دکتر فریبا باستانی: احسنت. کلی خندیدم. خداییش این چارلی چاپلین آخر خنده‌اس. پارسال یه پایان‌نامه ارشد داشتم با موضوع همین دیالوگ چاپلین.

ناتانائیل: خداییش تا صد سال دیگه هم طنزی مثل طنز چاپلین به وجود نمیاد. بار اول که این جمله رو توی فیلم گفتش غش کردم از خنده.

پریسا: (شکلک روده‌بُر شدن از خنده)

دیوید: ببخشید دوستان! این جمله طنز نبود، جدی بود. از فیلم‌هاش نیست.

دکتر فریبا باستانی: واقعاً که…

دکتر فریبا باستانی left to group

دیوید: این چش شد؟

کتابدار: دیوید جان لطفاً رعایت ادب رو بفرمایید

عزت: حق با دکتر فریبا بود، منم کلی خندیدم. این که توی فیلم‌هاش نبوده دلیل نمیشه که.

دیوید: :-/

کتابدار: دیوار زبان وقتی کشیده می‌شود که دو نفر به یک زبان حرف می‌زنند. آن وقت دیگر مطلقاً نمی‌توانند حرف هم را بفهمند. (خداحافظ گاری کوپر – #رومن_گاری)

نیما: لایک!

سیمون دوبوار: درود. علت توسعه نیافتگی ما همینه.

پریسا: آفرین. واقعاً خیلی وقتا حرف همدیگه رو نمی‌فهمیم، به‌خاطر اینه که همه‌مون فارسی حرف می‌زنیم. مملکته داریم؟ بریم یه کم با دنیا ارتباط بگیریم عاخه.

کتابدار: درود بر شما.

عزت: دقیقاً درسته. فقط یه سئوال، گاری کوپه هم مگه داریم؟ من فقط بنز کوپه دیدم.

دیوید: گری کوپر یه بازیگر آمریکایی بوده عزت جان.

leftto group عزت

دیوید removed کتابدار

دکتر فریبا باستانی added  کتابدار

کتابدار: دوستانی که به آزادی بیان احترام نذارن حذف می‌شن. دکتر باستانی خوش اومدین.

دکتر فریبا باستانی: من به آدم‌های متعصب آلرژی دارم.

عزت: به چارلی چاپلین گفتند: اولین جمله مضحکی که شنیدی چه بود؟ گفت : من تیدتیریساذرساتیذنستی.

پریسا: خخخخخ.

نیما: احسنت [شکلک خنده]

دکتر فریبا باستانی: دوستان این جمله چاپلین خیلی عمیق و جدی هست. لطفاً انقد سطحی نباشین و برین تو عمقش.

پریسا: واقعاً؟

عزت: ببخشید این بچه پدر صلواتی چهاردست و پا رفت رو تبلتم. الان دوباره پیامو کپی می‌کنم می‌فرستم.

پریسا: وا!

Left to group  دکتر فریبا باستانی

کتابدار: دوستان چرا مراعات نمی‌کنین؟ من این ترم با دکتر باستانی ادبیات جهان دارم. بدبخت شدم رفت.

پریسا: سلام جناب کتابدار. لطفا نزاکت داشته باشین.

عزت: چی شده مگه؟

کتابدار forward from پریسا: این عکس خودتونه؟

سیمون دوبوار: واقعاً خجالت هم خوب چیزیه. مرتیکه خودشو جنس اول می‌دونه، فک می‌کنه هر غلطی دلش بخواد می‌تونه بکنه. من از مردایی مثل شما عقم میگیره. عقده‌ای کثیف.

Leftto group  سیمون دوبوار

ناتانائیل: منم همینطور. سیمون خانم غمت نباشه. کتابدار اگه مردی بیا دم در گروه.

Leftto group ناتانائیل

کتابدار: L

کتابدار: سوء‌تفاهم شد. آخه دو نفر تو گروه یه عکس داشتن. می‌خواستم ببینم کی به کیه.

Left to group  پریسا

شهلاجون: بحث خیلی به حاشیه رفت. متأسفانه بعضیا ذهنیت منفی دارن نسبت به همه چی. لطفاً برگردیم به موضوع کتاب و مطالعه.

نیما: درسته.

نیما: چیزهایی که عاشق‌شان هستیم همیشه ما را نابود می‌کنند. (نغمه یخ و آتش: بازی تاج و تخت، #جرج_آر_آر_مارتین)

شهلاجون: ببین نیما خودت اعتراف کردی. تو خصوصی هی میگی عاشقتم بعد اینو می‌فرستی؟ این که دیگه غلط املایی نبود.

نیما: عزیزم داریم بحث ادبی می‌کنیم. چته تو؟

شهلاجون: گمشو کصافط راحتم بزار.

Left to group شهلاجون

کتابدار: من واقعاً از این کشور ناامید شدم. کلاً از این خراب شده می‌ذارم می‌رم یه جایی که قدر بدونن.

Left to group کتابدار

ثبت ديدگاه




عنوان