دوست دارید در آینده چه‌کاره شوید؟
بازم باید غافلگیر بشیم که!

راه راه: من دوست دارم در آینده مدیر شوم. من فکر می‌کردم کار مدیران سخت است اما شنبه که بعد از هفت ماه به مدرسه آمدم و مدیرمان با ویدیوکال گفت برگرد خانه و با رضایت‌نامه‌ی ولی بیا، فهمیدم مدیران کار خیلی راحتی دارند. مخصوصا که سرکار زیر‌شلواری و رکابی می‌پوشند. آن‌ها با اینکه کار سختی دارند، همیشه می‌خندند و دستور می‌دهند. بابایمان می‌گوید مدیران همیشه غافل‌گیر می‌شوند حتی بعد از هفت ماه. اگر این‌طور که بابایمان می‌گوید باشد، خیلی خوب است چون وقتی بزرگ شدم هرسال از گرفتن جوراب روز مرد غافلگیر می‌شوم و مثل پدرم قهر نمی‌کنم تا مادرم به ما شام ندهد.
بابایمان می‌گوید بعضی مدیران برخلاف مردم عادی فقط صبح جمعه کار می‌کنند. برای همین هم صبح جمعه به مدیر مدرسه‌مان زنگ زد که ببیند من باید شنبه به مدرسه بروم یا نه؟ اما یک خانمی گفت مشترک مورد‌نظر در جلسه است و بوق های ناجور زد. من اولش ترسیدم که اگر مدیر شدم مجبورم همه‌ی روزها‌ی هفته ساعت شش صبح با صدا‌ی جاروبرقی مادر بیدار شوم و باقی‌اش با زنگ تلفن مردم اما بابایمان گفت…آقا اجازه؟! بابایمان گفت هرچیز توی خانه میگویم ننویس، دوتایی‌مان را توی گونی می‌کنند.
دیروز مامان‌مان رفت توی گوشی و گفت باید تو روز‌های فرد می‌توانی بروی! بابایمان گفت پلاک من که زوج است. گفت تو را نمی‌گویم پسرمان یعنی من را میگوید. بابایمان گفت مدیران هم که فقط طرح زوج و فرد را بلدند. مامان‌مان گفت مدیران مگر کاری هم بلدند؟ مثلا همین رئیس ج-مهور… با اینکه بابایمان خودجوش توی گونی رفت ولی من فهمیدم استعداد مدیر یا رئیس جمهور شدن را خیلی دارم. آقا اجازه!؟ نت ما قطع شد. از کجاش دوباره باید بخونیم؟

 


✅  منتشر شده در ضمیمه طنز هفتگی راه راه در روزنامه وطن امروز. این صفحه طنز را از « اینجا » بخوانید:

ثبت ديدگاه




عنوان