رمزگشایی آزادی بیان آمریکایی
بی طرف، فقط خودت!

گفتم پدرجان! می‌خواهم بروم خبرنگار بی‌بی‌سی بشوم. پدرجان ضمن خواباندن یک پشت دستی محکم در دهانم، پرسید چرا عزیزکم؟ کلا پدرجان خیلی اعتقاد دارد که می‌شود هه چیز را با گفت‌وگو حل کرد؛ غیر از مواردی که طرف زبان خوش‌حالی‌اش نمی‌شود. درباره من اما از مرحله زبان خوش و ناخوش عبور کرده و حرف آخر را اول می‌زند!
گفت هوی! با تو ام! می‌خواهی بروی آنجا چه غلطی بکنی؟ گفتم معلوم است دیگر، خبرنگاری بی‌طرفانه! همه خبرنگارها آرزو دارند بروند آنجا! پدرجان قند را از راه دهانش بیرون کشید و گفت زرشک پلو با مرغ! بی‌طرفی می‌شود اینکه یک نفر بگوید دقیقه ۶۶ هم از گل زدن وحید امیری برای پرسپولیس خوشحال شدم، هم از گل خوردن استقلال ناراحت! گفتم آخر کدام آدم گاگولی همچین حرفی می‌زند؟
پدرجان سرش را انداخت پایین، قند را برگرداند داخل دهانش و گفت پاشو برو بگذار چایم را بخورم!
 

ثبت ديدگاه




عنوان