شعر طنز : مسئول

اخبار رسیده روی میزش، مسئول
جر داده و کرده ریز ریزش، مسئول

کابوس چپیده در خیالش چون که
اموال شده دگر وبالش چون که

سامانه ی ثبت و ضبط دارایی ها
قصدش شده انهدام بالایی ها

هرکس که تپل شده حساب بانکیش
با حضرت رانت بوده او قوم و خویش

هرقدر که روی پول لالاییده
مِن بعد در اوضاع بدش زاییده

چشمان تَرَش به خواب می گوید نه
احوال بدش به آب می گوید نه

پس میدهد او به صورت تام و تمام
هرآنچه که جمع کرده از مال حرام

حتی تشک و بالش محبوبش را
آن ساعت زیبای طلاکوبش را

ماشین و لباس و کفش مطلوبش را
ویلا و زمین و باغ مرغوبش را

مسئولِ رفوزه می رود در کوزه
احوال بدش قاب شود در موزه

سخت است از این به بعد مسئول شدن
این راه نمی رسد به خر پول شدن

ثبت ديدگاه




عنوان