کریسمس بدیم یلدا ببریم!
طنز روز | یه تخته شون کمه
۱۱:۱۰ ق٫ظ ۰۵-۱۰-۱۴۰۰
روزی بابانوئل در خواجه حافظ شیرازی را زد. خواجه پرسید کیه؟
- منم منم مادرتون
- زنگ در را اشتباهی زده اید. خانه شنگول و منگول در بغلی است
- . من بابانوئلم خواجه! آمده ام رایزنی فرهنگی کنیم
خواجه شوخی بی مزه بابانوئل را ندید گرفت و در را زد. روح هالوین و آقای سنت ولنتاین هم آمده بودند. بابانوئل دستهایش را به هم مالید و زود رفت زیر کرسی و گفت: «شنیده بودم ایرانی ها ۴۰۰۰ درخت کاج واردات دارند که تازه اشم ۹۰ درصد خریدارا مسیحی نیستن، باورم نمیشد. امروز سر راه می خواستن منم بخرن که از دستشون فرار کردم» سنت ولنتاین گفت: «پس اینو چی می گی! تو ولنتاین هم خرس تدی کم میاد ما خرس زنده صادر می کنیم» روح هالوین کدوی روی سرش را زمین گذاشت و گفت: «من خودم اومدم ایران کلاس گریم خون آشام هالووین، یه دوره بگذرونم»
خواجه که سرش پایین بود و داشت دنبال شعری می گشت، یواشکی گفت: «از وقتی سلبریتی ها به جای شخصیت های تاریخی اومدن این وضعمونه. تازه همه ایران اینا نیستن که! اینا یه تخته شون کمه»
بابانوئل گفت: «من چشمم یلدا و نوروز شما را گرفته کریسمس مال شما اینام مال ما» بقیه هم خواستند همچین درخواستی بکنند که خواجه در هم شد و گفت: «همه اینهایی که گفتید سر پیچ شمال می گن یاابالفضل!»
در آن شب هیچ بده بستان فرهنگی صورت نگرفت و بابانوئل به خونشون نرسید….
ثبت ديدگاه