فدایی انتخابات

انتخابات را فدا بشوم
وقت آن است کاندیدا بشوم

عکس‌ها را بهم بچسبانم
احدی را ز خود نرنجانم

زیر میزی اگر هدیه کنم
مدرک دکتری تهیه کنم

پس از آن سخت مشورت بکنم
با بزرگان معاشرت بکنم

ناصحی گفت: یار مردم باش
ظاهرا در کنار مردم باش

سر این کیسه را کمی شل کن
به جهنم فقط تحمل کن

تا سیاست کمی بلد بشوی
باید از چاله‌چوله رد بشوی

به رقیبان خود امان ندهی
ضعفی از خویشتن نشان ندهی

گر قلمبه سلمبه حرف زدی
یعنی اینکه تو چیزها بلدی

هر شعاری که روز و شب دادی
خر که از پل گذشت آزادی

می‌شوی آدمی قدَر قدرت
می‌رسی به نهایت شهرت

گر چه این گفته‌ها اراجیف است
همه از روی حس تکلیف است

 

منتشر شده در مجله طنز ایران مورخ ۱۴۰۲/۱۲/۰۹

ثبت ديدگاه