گفتگوی سخت

عراقچی

راه راه: سلام بینندگان عزیز.

برنامه گفتگوی سخت هر هفته با یکی از مسئولین برگزار میشه و اون رو با خاک یکسان میکنه. لطفا قبل از شروع برنامه به گزارشی که تهیه شده توجه کنید.

• فرودگاه شیکاگو، مبدا بسیاری از مقصد های جهان و بالعکس است. امروزه و با پیشرفت تکنولوژی، دیگر کشورهای جهان هم از هواپیما برای رفت و آمد استفاده می کنند و کشور خود را به مقصد کشور ما ترک می گویند. بخشی از این افراد والیبالیست های ایرانی بودند که پس از ۳۰ ساعت پرواز، به خاک آمریکا بوسه زدند و وارد کشور ما شدند. ولی بازجویی پلیس فرودگاه از آنان به مدت ۴ ساعت، آنها را حسابی شوکه کرده و باعث شد فحش های جدید فارسی به دایره لغات آمریکایی ها اضافه شود. باید ببینیم مقام مسئول چه پاسخی برای این کار خود دارند؟ خودتون میرید ببینید یا ببرمتون؟!
 
+ سلام مجدد، برگشتیم، دوستان نور استودیو رو کمتر از کافه‌ها بکنن تا شروع کنیم.

– بنده هم سلام دارم خدمت همه بینندگان عزیز.

+ آقای مسئول، واقعا چرا؟ آیا درسته که ما با مهمان های خودمون چنین برخوردی رو انجام بدیم؟ این به تمدن آمریکایی ما و مهمان نوازی ما چه ربطی داره آخه؟ از قدیم گفتن مهمان فرند خداست.

– بنده متاسفم. ولی ما ماموریم و معذور. نمیشه قوانین کشور رو که برای رفاه شهروندان در نظر گرفته شده زیر پا گذاشت و روشون اسکی رفت.

+ آخه اینها والیبالیست بودند و برای بازی اومده بودن اینجا. نباید این برخورد باهاشون می شد.

– قاق که نیستیم. میدونیم این رو. میدونیم که ورزشکار بودن خیر سرشون. ولی سابقه خراب ایرانی ها باعث شد ما نگران حال بقیه بشیم. این بازجویی ها و علافی به قول شما ۴ ساعته نیاز بود. تازه پیش بینی ما ده دوازده ساعت بازجویی بود که به خاطر نیومدن یه بخشی از کادر فنی تیم ایران شد ۴ ساعت.

+ مگه کی از دیوار ایرانی ها هیزم تر خریدین؟ البته اگر از انفجار برج های دوقلو که معلوم شد عربستان توش دخیل بوده بگذریم.

– یکم فکر‌کنید. اگر آقای جان کری سر خودش رو عقب نبرده بود که چشمش رو مثل پاش باید گچ ‌میگرفت.

+ کی؟

– توی مذاکرات با ایرانی ها، اونجا که آقای عراقچی خودکار رو پرت کرد. ما تحقیق کردیم اون خودکار کیان بود و تولید خود ایرانی ها. اگر سرشون رو عقب نبرده بودن، الان خودکار توی مغز ایشون داشت با زن و بچش زندگی می کرد.

+ جدا؟ ولی اینجا یه سوال پیش میاد: واسه یه خودکار فقط؟

– نه. این تازه اولشه. تحقیقات ما نشون داده ایرانی ها به خودشون هم رحم نمی کنن. سالانه بیش از ۲ هزار نفر در سواحل شمالی و جنوبی ایران غرق میشن.

+ این که توی همه جای جهان هست آقای مسئول. چرا چرت میگین؟

– باشه. این رو بذار یه لحظه کنار. شما اطلاع نداری، چه مقدار انسان بی گناه به خاطر برق فشار قوی در ایران فوت میکنن. به خاطر اینکه رفتن روزی خانواده‌شون رو از سر تیر های برق بردارن. جدای از اون، یکم حوادث روزنامه شرق بخون، سالانه کلی ایرانی به خاطر گاز گرفتگی میمیرن. اینا همه به همون سوابق بد ایرانی ها بر میگرده. اینو چی میگی؟

+ اوهوم… قابل تامله! دقت نکرده بودم به این. من یکم شل شدم. اگر چیز دیگه ای میدونین بگین تا ببیننده های ما هم بدونن.

– ما خبر داریم از درون ایران. به زودی آمار خودکشی توی ایران می‌ره بالا، همه هم به خاطر خسته شدن مردم از تبلیغات عالیس و سس دلپذیر و بیسکوئیت گرجی. بازم بگم یا کافیه؟

+ نه. من که قانع شدم. ولی بهتر نبود که این بازجویی وقت دیگه ای انجام می شد و نه بعد از این سفر ۳۰ ساعته برای ایرانی ها؟ آخه طفلی ها مثل گوشت استیک که دوسه تا چاقو روش شکسته باشه خسته بودن.

– اصلا جای هیچ اغماضی نبود. اولا اینا والیبالیست های ایرانی بودن و تحقیقات ما نشون میداد مثل فوتبالیست های ایرانی نیستن که بیان ببازن، گریه کنن و برن. ثانیا مگه ما گفتیم سی ساعت توی راه باشن، می‌تونستن از نزدیک بیان. اینش دیگه ارتباطی‌ به ما نداشت.

Image processed by CodeCarvings Piczard ### FREE Community Edition ### on 2016-06-21 06:00:35Z | http://piczard.com | http://codecarvings.com

+ منطقی نیست ولی قابل قبوله. ولی اینطوری که شما گفتین کار بازجویی از ایرانی ها نباید توسط پلیس شیکاگو انجام می شد، یکم سهل انگاری نکردین؟

– بازهم متاسفم. نیروهای اف بی آی دستشون توی یه پرونده دیگه حنا بود و امکان نداشت اینجا باشن. پلیس فرودگاه نیویورک هم که سابقه بازجویی از دیپلمات های ایرانی رو داره راه زیادی داشت تا شیکاگو و ظلم بود بخوان تا اینجا بیان. برای همین این امر خطیر به پلیس خود فرودگاه شیکاگو سپرده شد تا برگ زرین دیگری باشه در کارنامه پلیس شیکاگو.

+ یعنی شما فکر می کنید که با این کار حقوق بشر پاس داشته شد؟

– قطعا. البته ما شرمنده اون دسته از مردمی شدیم که پشت سر این ایرانی ها و در صف بازجویی خیلی بیشتر از چیزی که باید علاف شدند تا بعد از ایرانی ها بازجویی بشن. مثل رنده ای که از اول روی جهاز یه زوج ۴۵ ساله بوده شرمنده ایم. ما از اونها با دادن شکلات عذرخواهی کردیم. ولی این نیاز بود تا حقوق بشر اونها کاملا پرداخت بشه و خدایی نکرده حقشون پایمال نشه. بالاخره اونها هم بشر هستند.

+ بله. درسته. اصلا من خودم وقتی الان فکر میکنم می بینم ایرانی ها بیشتر از چیزی که باید از حقوق بشر استفاده کردن. مثل ماشینایی که روغن موتور ریزی دارن. اونها اینجا نفس کشیدن و تمدن ما رو مصرف کردن. توضیحات شما من رو قانع کرد.

– دیگه چیکار میشه کرد. ما نمی تونیم از نفس کشیدن اونها جلوگیری کنیم، هر چند این هم نیازه. ولی دفعات بعد باید یه فکری به حال اینم بکنیم. شاید قانون گذاشتیم که ایرانی ها باید با کپسول هوا وارد آمریکا بشن. کم از قانون حق زدن همسر یکبار در ماه که نداره؟

+ بله. ممنون آقای مسئول. 

• تا یک گفتگوی سخت دیگه شما رو به مجسمه آزادی میسپاریم.

ثبت ديدگاه




عنوان