شرح و تأویلی بر شعر «بچه محل امام رضایوم»
بچه محل امام رضایوم

دروغ، مروغ نیست مییون ما باهم
الان به عنوان مثال تو حرم
چند روزه که تو نخ کفترایوم
بچه محله امام رضایوم

شاعر در آغازِ بندی حیله‌گرانه با گفتن جمله «دروغ، مروغ‌ نیست مییون ما با هم»، سعی دارد مخاطب را گول بزند و چهره‌ای بی‌آلایش و ننه من غریبم از خود ترسیم کند و ذهن‌ها را از اصل ماجرا دور کند. او در ادامه به روابط صمیمانه خود با امام رضا (علیه‌السلام) پرداخته و می‌گوید بچه محل امام رضاست و آن قدر با او صمیمی و رفیق جینگ شده که صبح تا شب در حرم پلاس بوده و حتی در نخ کبوترهای حرم است. در این بیت و ابیات بعدی به وضوح و با کیفیتِ بوی ته‌دیگِ سوخته، بوی فخرفروشی به مشام می‌رسد.

چشم موره گیریفته چنتا کفتر
گفته خودش: چنتاشه خواستی وردر
الان دروم خادماره مپایوم
بچه محله امام رضایوم

وی علاوه بر چتر بودن در حرم، آن‌قدر در آن‌جا ریشه دوانده که نه فقط یکی بلکه برای چندتا از کفترها کیسه دوخته و مصداق بارز ضرب‌المثلِ در دیزی بازه حیا گربه کجا رفته است. او در حال گول زدن خادمان است؛ فکر می‌کند چون بچه محل امام رضاست و امام رضا (علیه‌السلام) هم امامِ رئوف است، پس می‌تواند هر چه دلش خواست از حرم بردارد. احتمال می‌رود خیلی از کفش‌های نا‌پدید شده در حرم امام رضا هم زیر سرِ شاعر باشد؛ چرا که هر چه در حرم است، کلیش واس بچه محلِ امام رضاست.

کفتراره که بردم از روگنبد
مرم مو واز تونخ رفت وآمد
تو نخشه او گنبد طلایوم
بچه محله امام رضایوم

شاعر گیر سه‌پیچ داده است و آن‌قدر در حُسنِ استفاده از مهربانی، کرم و رحمت بودن امام استاد شده که بعد از کفترها، حالا در فکر گنبدِ طلای حرم است. سوالی که در این‌جا مطرح می‌شود این است که دقیقا گنبد را کجا می‌خواهد ببرد؟!

گنبده نصب شب مده به دستم
او گفته: هر وقت که بییی مو هستوم
مویم که قانع و بی‌ادعایوم
بچه محله امام رضایوم

شاعر در این بیت دوباره سفید‌سازیِ شخصیتی انجام داده و با اجرایی بهتر از گلزار، نقش آدمِ قانع را ایفا کرده و می‌گوید: «که خیلی قانع و بی‌ادعا است! و خود آقا فرموده هر وقت بیای من هستم.» به هر حال، به نظر می‌رسد امام آن‌قدر مهربان است که حتی اگر بچه محلش پنجره فولاد را هم بخواهد، به او می‌دهد. هرچند که خادمان شاید خیلی راضی به این کار نباشند و با چشم و ابرو برای او خط و نشان بکشند.

وخته میبینم توی عالم همه
ازش میگیرن و مگن واز کمه
گنبدشه اگر بده رضایوم
بچه محله امام رضایوم

او در این‌جا اشاره می‌کند که امام رضا (علیه‌السلام) به همه کمک می‌کند، من که دیگر بچه محل او هستم. با این حرف، قصد استفاده از «بند پ» را دارد که استفاده از زبان مشهدی در شعر نیز تایید این نگاه است. وی مجدد خیلی ریز به قانع بودن خود اشاره می‌کند و می‌گوید چیزی زیادی نمی‌خواهد و اگر گنبد را به او بدهند هم راضی‌ست. با شناختی که تا این‌جای کار به دست آوردیم فکککررر نکککنم!
ذهن نگارنده هنوز درگیر این معماست که چرا شاعر، پس از دزدیدن کفترها و گنبد، به فکر برداشتن ضریح نیفتاده؟ آیا به این دلیل است که حمل‌ونقل آن با وانت بارِ بچه‌محلی ممکن نیست؟!

ثبت ديدگاه




عنوان