یادداشت
شب داستان‌های پراکنده‌؛ مروری بر اجراهای مرحله یک چهارم نهایی خندوانه

راه راه:

سومین دوره از مسابقه خنداننده‌شو، کار خود را با بیست شرکت‌کننده آغاز کرد و اکنون با هشت نفر از برگزیدگان مراحل قبل وارد مرحله یک چهارم شد. این دور در قالب دو گروه چهار نفره و در دو برنامه به روی آنتن رفت. در شب اول هانا ستوهی، یاشار کبیری، مهدی داوودی و مصطفی احمدی به روی صحنه رفته و به اجرای استند‍آپ خود پرداختند. روال برنامه به این صورت بوده است که در هر شب، یک نفر با نظر مستقیم داوران به مرحله بعد صعود کرده و تکلیف دو نفر دیگر مرحله نهایی با رأی‌گیری مردمی مشخص شود. اما خلاف روال اعلام شده، هیچ‌یک از چهار شرکت‌کننده شب اول، نتوانستند نظر مثبت داوران را جلب کنند و همگی وارد رأی‌گیری مردمی شدند. شاید بتوان گفت دلیل اصلی عدم صعود مستقیم اعضای این گروه، متن ضعیف چهار شرکت‌کننده بود و به نوعی همه آنها، علی‌رغم استعداد در بازیگری و اجرای قابل قبول، قربانی متن‌های ضعیف و داستان‌های پراکنده‌ی خود شدند. داستان‌هایی که اگر در حد شوخی‌های سطحی و روزمره باقی نمانده بود و با هدف پرداختن به یک مسئله و دغدغه اجتماعی نوشته ‌می‌شد، توجه بیشتری را به خود جلب می‌کرد.
در اینجا مروری بر شب اول مرحله یک‌چهارم نهایی خواهیم داشت.
یاشار کبیری به عنوان اولین کمدین به روی صحنه رفته و اجرای خود با موضوع افتادن طرح پزشکی در زندان را به نمایش گذاشت. داستانی که علی‌رغم ضعیف بودن قصه، اما شروع خوبی داشت و شوخی‌هایی چون تفاوت سقراط و بقراط، واکنش خوب مخاطب را نیز به همراه داشت. اما این شروع خوب هم با پراکنده شدن موضوع و کم شدن روند شوخی‌ها، ادامه نیافت و ورود به زندان و شوخی‌های قابل حدس، اجرای کبیری را از ریتم انداخت.


مصطفی احمدی با وجود آنکه اجرای خوبی را به نمایش گذاشت اما متن و داستان ضعیفی را انتخاب و پردازش کرده بود. در واقع متن او شامل دو داستان مختلف بود که تقریبا به هم ربطی نداشته و ارتباط مناسبی هم بین آنها برقرار نشده بود. در قسمت اول که داستان جذاب‌تری هم نسبت به بخش دوم داشت، مشکلات فرزندان در مهمانی‌ها و داستان تعارفات بیان شد، پس از آن داستانی در مورد کفتر بازی و روابط پدر و پسری با شوخی‌هایی که بعضاً تکراری و قابل حدس بودند، اجرا شد. ارتباط نامناسب بین دو داستان مجزا که به تعبیر حسن معجونی شامل دو قسمت سریال خانوادگی و راز بقا بود، به عنوان نقطه ضعف اجرای مصطفی احمدی و دلیل اصلی انتخاب نشدن وی به شمار می‌رود.


مهدی داوودی نیز اجرایی مناسب را با داستانی نسبتاً ضعیف به نمایش گذاشت. او داستان‌ها و اتفاقاتی غیر واقعی را با مفهومی به نام خجالت به هم متصل کرده بود که باورپذیر نبودن اتفاقات، منطق داستان را زیر سوال برده و داستانی عجیب را رقم زده بود. تفاوت معنایی خجالت کشیدن با کشیدن مواد، خاطرات خدمت سربازی، انتخاب شغل و ازدواج موضوعات داستان او را تشکیل می‌داد که زندان پایان هر کدام و آغاز داستان بعدی بود. این تغییرات مداوم فضای داستان، مخاطب را نیز مجبور می‌کرد چندین بار صحنه و فضا را در ذهن خود تغییر دهد و به نوعی فانتزی بودن و غیرواقعی بودن متن، نقطه ضعف اصلی اجرای او قلمداد می‌شود.


هانا ستوهی در حالی اجرای خود در مرحله یک‌چهارم نهایی را به نمایش گذاشت که پیش از این و در مرحله نجات، یک اجرای قوی و داستانی مناسب به همراه شوخی‌های بسیار را در کارنامه خود داشت. این سابقه‌ی خوب که در ذهن مخاطبان و داوران برنامه از اجرای قبلی او به جا مانده بود، توقع آنها را نیز بالاتر برده و کار را برای ستوهی سخت‌تر کرده بود. علی‌رغم ایده‌ی خوب و پتانسیل شوخی‌های بسیار در موضوع روحیه پسرانه داشتن یک دختر، اما ضعف در پرداخت مناسب شوخی‌ها و پراکندگی داستان به نقطه‌ ضعف اجرای او بدل شد. منظم نبودن روال داستان باعث شده بود شوخی‌ها و جزئیات به درستی اجرا نشده و در آخر نیز به داستان به صورت نیمه‌کاره رها شد. در انتها او نیز به عنوان برنده این دور انتخاب نشده و مانند سه رقیب دیگر خود به رأی‌گیری مردمی رفت.

در یادداشت بعدی، اجراهای شب دوم را مرور خواهیم کرد.

ثبت ديدگاه