ماجرای یک خشونت!
طنز روز| مقنعه کرپ مجری ستمدیده و نفس‌های آخر رژیم

راه راه: خوشمزه‌های توی گروه‌های فامیلی منقرض‌بشو نیستند. این بقیه‌اند که باید به واکنش الکی و ارسال شکلک لبخند ملیح برایشان، عادت کنند. متقابلا این‌ها هم با تعهد شبانه‌روزی به کپی از کانال‌های سرگرمی- حقوق زنان- براندازم- نفس‌های آخر رژیم آخوندی و… زمینه تفریح و تفنن نسبی فامیل را فراهم کرده‌اند که بهتر از سرگرمی با شایعه انعکاس سیب شرکت اپل در حلقه‌های سیاره زحل است و فعلا خدا را شکر.

دیروز یکی از بیش‌فعال‌هایشان فیلمی با تیتر «تذکر غیرانسانی و بی‌آبرویی بزرگ صداوسیما» در گروه گذاشته. با خودت می‌گویی جهنم، زمان این فیلمش کم است، بگذار یک نگاه بیندازم. فیلم را باز می‌کنی می‌بینی جمعا چهار پنج ثانیه بیشتر نیست و سوژه بیشتر از این‌که بی‌آبرویی صداوسیما باشد، ظرفیت و اعصاب زنان وطن را نشان می‌دهد. بدون این‌که خودت هم دل خوشی از نعل و میخ صداوسیما داشته باشی، هی فیلم را آهسته و عقب جلو می‌کنی ببینی شاید اسیدی چیزی روی مجری زن پاشیده باشند که تیتر فیلم به آن اشاره کرده است. خبری نیست. می‌روی اخبار را می‌گردی شاید طفل معصوم را ممنوع‌الکار، اخراج، سانسور یا بالاخره یک شطرنجی‌ای چیزی کرده باشند. باز می‌بینی خبری نیست.

بعد انگار که آن فامیل نمکدان در گروه‌های خانوادگیِ انگلیسی و سعودی هم بوده باشد؛ فیلم به دست رسانه‌های دلسوز لندن هم رسیده است. هم‌چنان در این بازتاب‌های گسترده نیز در متن همراه فیلم، جای قصاب و قربانی عوض شده است و بدون این‌که از دلایل بی‌اعصابی جامعه در برابر یک تذکر (که توی فیلم مشخص نیست به‌خاطر تیزیِ سبْک دهه شصتی نوک مقنعه است یا مویش زده بیرون) صحبت شود، می‌گویند ببینید تلویزیون ایران چه برخورد بی‌رحمانه‌ای با مجری‌هایش می‌کند. باشد؛ شما که راست می‌گویید. تمام ارمنستان هم با فایزر واکسینه شده‌اند و فقط ایرانی‌ها انقدر بدبختند که به‌جای واکسن، باید تذکر خشن بشنوند و یک‌خرده قاطی کنند.

ثبت ديدگاه