یادداشت
قهقهه وسط فیلم جنگی؟

راه راه:

مروری بر تکنیک های فیلم های طنز دفاع مقدس

          فیلم های طنز دفاع مقدس، با چه چیزی شوخی می کنند؟ چه طور می شود از دفاع مقدس که پدیده ای روحانی و مقدس است و جمعیت زیادی از پیر و جوان ، زن و مرد در آن جانشان را از دست دادند، موقعیت های خنده دار به دست آورد؟

در این مجموعه یادداشت می خواهیم به این بپردازیم که در فیلم های طنز دفاع مقدس چه تکنیک هایی برای خنداندن مخاطب به کار رفته است؛ و همچنین چه سوژه های جذابی وجود دارد که پرداخت به آن می تواند جذاب و بانمک باشد ولی تا به حال در سینما و تلویزیون مغفول بوده اند.

خنده داره؟!

پیش از ورود به بحث باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا اساسا ساخت یک اثر طنز درباره یک پدیده مقدس، خطا و اشتباه است؟ آیا اینکه به یک مساله محترم و روحانی بخندیم باعث هجو آن مساله می شود؟ در پاسخ به این سوال باید بگوییم که این مساله کاملا به زاویه و نگاه طنزپرداز دارد. یک نویسنده یا کارگردان می تواند یک اثر طنز ضد دفاع مقدس بسازد یا با یک اثر طنز از ارزش های دفاع مقدس دفاع کند. زبان طنز بهترین ابزار برای بیان جنایت های دشمنان ما در جنگ و همچنین فداکاری های مردم در در دفاع مقدس است. به عبارتی این سوال که آیا ساخت طنز درباره دفاع مقدس اتفاقی درست یا غلط است، پاسخ واحدی ندارد. البته به نظر می رسد شاید نتوان در دل یک جریان تلخ – یعنی جنگ – اثر طنز خلق کرد. کما اینکه اولین فیلم سینمایی طنز دفاع مقدس – لیلی با من است – حدود ۱۵ سال بعد از پایان جنگ ساخته شد.

فرمول طنزهای دفاع مقدسی

با بررسی فیلم های سینمایی و سریالی طنز دفاع مقدسی، به این نتیجه می رسیم که یک سری فرمول های شناخته شده در این فیلم ها به کار می رود. فرمول هایی که البته مخصوص آثار دفاع مقدسی نیست و سال هاست که در آثار کمدی ایران و جهان مورد استفاده قرار می گیرد. شاید بتوان به جرات گفت که در تمام این آثار، یکی از این دو شخصیت به کار رفته است: ۱- کسی از جنگ فراری است ولی مجبور به حضور در جنگ می شود. ۲- کسی که مشتاق به حضور در جبهه است، اما اجازه این کار را پیدا نمی کند.

استفاده از این دو تیپ شخصیت در سینمای کمدی بسیار مرسوم است. من اسم این تکنیک را می گذارم «مرد عوضی!» یعنی شخصیتی که به صورت اتفاقی و معمولا بر خلاف میلش در موقعیتی قرار می گیرد. مهم ترین و معروف ترین این اثرها، سریال «مرد هزار چهره» مهران مدیری است. که در آن یک شخصیت به صورت اتفاقی در موقعیت هایی قرار می گیرد که نباید! در طنزهای دفاع مقدسی هم از این کهن الگوی «مرد عوضی» بسیار استفاده می شود. یعنی یا با شخصیت هایی مواجه هستیم که نمی خواهند به جبهه بروند اما مجبور به اینکار می شوند و اتفاقی و بنا به دلایل دیگری به خط مقدم می روند، یا اینکه تمایل دارند در آن موقعیت قرار بگیرند در این یادداشت، به طور مفصل درباره دسته اول و آثاری که با این فرمول ساخته شده اند، می پردازیم؛

توفیق اجباری جبهه!!

در بسیاری از فیلم های طنز دفاع مقدس، شخصیت یا شخصیت هایی وجود دارند که به خاطر اهداف حقیقی  و خالصانه به جبهه نمی روند. بلکه اهداف شخصی دیگری دارند و قلبا تمایل به حضور در جبهه ندارند. در لیلی با من است، صادق مشکینی – با بازی پرویز پرستویی – به خاطر دریافت یک وام مجبور به حضور در جبهه به هدف ساخت یک مستند جنگی می شود. در اخراجی ها، مجید- با بازی کامبیز دیرباز – برای جلب رضایت خانواده نامزدش، به همراه جمعی از دوستانش به جبهه می رود. سریال تلویزیونی خوش رکاب داستان یک راننده کامیون است که به کامیون خود بسیار علاقه دارد اما از طرف دولت مجبور می شود که کامیونش را در خدمت جبهه قرار دهد. در سریال نابرده رنج، شخصیت های اصلی فیلم یعنی اسد و عماد – با بازی کامبیز دیرباز و سام درخشانی – برای دستیابی به یک گنج زیرخاکی عازم جنوب کشور می شوند و اتفاقی در جریان جنگ قرار می گیرند.

به چی می خندیم؟

در این گونه فیلم ها معمولا شیوه های معمول و رایجی برای ایجاد طنز و لحظات خنده دار وجود دارد:

  • غریبه ای در میان جمع!

معمولا این شخصیت ها با شخصیت های متعارف جنگ، متفاوت هستند. و معمولا اطلاعاتی درباره آداب جنگ، مسائل مذهبی و احکام شرعی ندارند. همین بی اطلاعی و در جریان نبودن، می تواند ایجاد طنز کند. مثلا اینکه رزمنده ای وضو گرفتن بلد نباشد. یا وقتی صحبت از مسائل نظامی می شود او یک منظور دیگری را برداشت می کند. این شوخی ها در فیلم اخراجی ها مکرر اتفاق می افتاد.

  • می خواهم زنده بمانم!

این شخصیت ها معمولا نمی خواهند در موقعیت های جدی و پرخطر جبهه حاضر شوند. به همین خاطر از این موقعیت ها فراری هستند. این تعقیب و گریز آن ها و البته استیصال و گریه زاری آن ها برای عدم حضور در خط مقدم می تواند ایجاد طنز کند.

  • تف تو ریا!

این شخصیت ها معمولا برای اینکه قصد و نیت واقعی شان لو نرود و رسوا نشوند تلاش می کنند از دید بقیه پنهان باشند و خیلی در موقعیت های مهم قرار نگیرند. این تلاش آن ها، معمولا توسط بقیه اینطور تلقی می شود که آن ها می خواهند کار نیک و خوبشان پنهان بماند و اهل ریاکاری نیستند و … این سوتفاهم ها موقعیت های بامزه ای در فیلم ایجاد می کند. این تکنیک در فیلم لیلی با من است بسیار مورد استفاده قرار گرفت.

 

جنگ رو مسخره می کنی؟

اینکه ما شخصیت هایی را به نمایش در بیاوریم که قصد حضور در جنگ ندارند یا از جنگ فراری هستند به معنای هجو جنگ نیست؟ آیا این پیام را ندارد که مردم ما از جنگ فراری هستند؟ این فیلم ها رشادت ها و ایثارگری ها مردم ایران در هشت سال دفاع مقدس را زیر سوال نمی برد؟

این مساله هم باز به موضع و نگاه صاحب اثر بستگی دارد. یعنی یک فیلم می تواند با طراحی این چنین شخصیت هایی این پیام را منتقل کند. اما معمولا در آثاری که تا به حال ساخته شده، در کنار این شخصیت ها به بیان ایثارگری های مردم نیز پرداخته می شود. مثلا در فیلم اخراجی ها که ما شاهد ۴،۵ جوان لات مسلک در جبهه هستیم که برای هدف دیگری در این جا هستند، یک نوجوان که مشکل تکلم هم دارد تصویر می شود که برای حفظ جان بقیه حاضر می شود خودش را روی نارنجک بندازد. اتفاقا تصویر شخصیت های ایثارگر در کنار کسانی که از خطر افتادن جانشان می ترسند، بسیار تاثیرگذار تر است. نکته ی دیگر اینکه معمولا در این فیلم ها شخصیت اصلی داستان، متحول می شود و در خط اصلی جنگ قرار می گیرد. به طور مثال در فیلم خوش رکاب با بازی درخشان محمد کاسبی، شخصیت راننده در ابتدا به هیچ وجه حاضر نمی شود کامیونش را به جبهه ببرد. اما با حضور در فضای جبهه متحول می شود و نام کامیونش را از خوش رکاب به خوش غیرت تغییر می دهد.

 

ثبت ديدگاه




عنوان