متن اصلي استعفاي وزير مسكن، راه و شهرسازي
مگه رزا منتظمی چش بود؟

راه راه: پیرو شصت باری که نمایندگان جان! با آن رفقایتان ما را با این حجم از سرسینه و جلو بازو کشاندند مجلس که استیضاح کنند، اجازه می‌خواهم از خدمت شما در دولت رخصت بخواهم. به هرحال ماهم خانواده داریم، رویشان نمی‌شود توی چشم فامیل نگاه کنند. خصوصاً باجناق بزرگِ که بعد ازهربار خبر استیضاح ما قیافه میگیرد که باز نجاتش دادم و کل فامیل را سور می‌دهد، خیلی حرص درآر است.
به نظر نمی‌رسد که مردم لیاقت خدماتی که اینجانب بهشان نکردم را داشته باشند. گفتیم در قطارها سرآشپز اتریشی غذا درست کند، گفتند پیف پیف مگه رزا منتظمی چِش بود؟… از سوئیس واگن خریدیم ولی نیاوردیم، گفتند آخ آخ چرا نمونه وطنی نخریدید؟ گفتیم نگران نباشید مسافران قطار و هواپیما بیمه اند، گفتند پس چرا نفس کشیدن یادشان رفته؟!
خلاصه این حق شماست که وزیر همراه‌تری در دولت داشته باشید که همچین با پشت دست توی دهان مردم بکوبد و بگوید دندتون نرم، میخواستید رأی ندید، که یکی از وزیر تدبیر بخورند یکی از دیوار امید! من نهایتاً بتوانم میکروفون را از پهنا در حلق خبرنگاران فرو کنم یا بدهم بچه‏ها… به هرحال! خواهشمندم این بار با استعفای اینجانب موافقت نموده و حقیر را در پیچاندن بحث مسکن مهر، راه‌آهن، حمل و نقل جاده‏ای، شهرسازی، اتوبوسرانی، هواپیمایی (آخ آخ هواپیما الکی‏ها که گفتیم امروز – فردا میان) و غیره یاری نمایید.
من بر این اعتقاد هستم که سه اصل دروغ گفتن به مردم، احترام به حقوق نجومی مدیران و اقتصاد بازار «قَزَن قورتکی» و یکی دیگر که الان یادم نمیاد را در هیچ شرایطی نباید زیر پا گذاشت در حالی که! پس از حیث اخلاقی ادامه کار من درست نیست. خواهش میکنم که به من رخصت دهید در اولین فرصت از خدمت‌تان خارج شوم، و خواهش دارم موافقت شما از مهر ماه سال جاری فراتر نرود و بهانه جدیدی برای استیضاح سه‏باره و سور باجناق فراهم نیاید.
برای جنابعالی و همکاران در دولت می‏خواهم و برای مردم ایران هیچ آرزویی ندارم. ضمناً من سر خیابان پاستور نشستم منتظر شریعتمداری، استعفای اور را هم قبول کنید بیاید برویم، قرار استخر داریم.
با سپاس
شخص وزیر

ثبت ديدگاه




عنوان