گوش شیطون‌کر
نامه‌ای به پسرم

اولاً سلام.
دوما این نامه را محمد فقط بخواند.
پسرم نمی‌دانم زمان تو نامه باشد یا نه اما برایت می‌نویسم. می‌نویسم تا با دیدن یک کلیپ که می‌گوید: «مردم ایران یادتان می‌آید کِره نداشتید بخورید.» تاریخ را برایت تحریف نکنند. پسرم اولا که آن کِره نیست و کَره است. دوماً بدان و آگاه باش که ما نه تنها کره داشتیم بخوریم که حتی زیرآبی هم بلد بودیم. البته مبادا تو زیرآبی رفتن را یاد بگیری! منظورم گازهایمان بود.
پسرم، دست خواهرت را ول کن. این گاز را نمی‌گویم؛ چرا همه چیز برای تو بدآموزی دارد؟ اگر گذاشتی مثل آدم بهت بگویم که مهندسان ایرانی توانستند خط لوله گاز را از زیر خلیج فارس عبور دهند. این کم الکی نیست. خصوصا که طولانی‌ترین نوع از مدل خودش در خاورمیانه است. شاید بگویی این به چه درد من می‌خورد؟ پسرم مصرف انرژی کمتر و باقی ماندن آن اگر به درد تو نخورد به درد من می‌خورد که نفس‌های آخر را دارم می‌کشم؟! نه پسرم فقط مثال زدم؛ هنوز خبری از ارث نیست. هر وقت یک مشت چوب به تو دادم، آن موقع زمانش است. مزیت دیگر این خط لوله‌ها این است که هزینه‌شان نسبت به سایر روش‌ها کمتر است. کاش می‌توانستیم هزینه خروجی تو را هم کمتر کنیم ولی حیف که امکانپذیر نیست. پسرم این اولین نامه من به تو است اما آخرین آن نیست؛ اولا چون مادرت هنوز نیامده و سر خودم را باید یک جور گرم کنم دوما به این دلیل که خود پدرت را یک عمر با کلیپی که داخلش می‌گفت: «آب و برق را مجانی می‌کنیم.» فریب دادند و پدرت نمی‌خواهد این اتفاق برای تو بیفتد.
قربانت، پدرت

ثبت ديدگاه




عنوان