پیشاپیش از زحمات شما در ستاد مدیریت بحران تشکر
نامه یک توده ابر بارشی به استاندار لرستان
۲:۵۲ ب٫ظ ۲۹-۱۱-۱۳۹۷
راه راه: سلامی به زیبایی رعد و به طراوت تگرگ به استاندار لرستان. همچنان که در جریان هستی و پیشبینی هواشناسی را دیدهای، چند روز دیگر وارد آسمان لرستان میشوم. ستاد مدیریت بحران لرستان یا مدیریت ستاد بحران لرستان هم، مانند سابق اعلام آمادگی کرده اما نمیدانم چرا ترس و لرز به جانم افتاده است. ترسم بیایم و ببارم و ستاد بحران، آمادگی نداشته باشد و سیل شود. ترسم بیایم و نبارم و ستاد بحران، آمادگی نداشته باشد و سیل شود. اصلا من از ستاد بحران لرستان میترسم. پشت نیسانهای آبی نوشته شده است “همه از نیسان میترسند و نیسان از باران” اما ما ابرها میگوییم: “ستاد بحران لرستان از باران میترسد و ما از مدیریت ستاد بحران لرستان”
چه بباریم و چه نباریم در لرستان سیل میشود. باور کنید گاهی به سرمان میزند که از ترس مدیریت ستاد بحران لرستان، سر به بیابان بگذاریم و در آنجا بباریم. بگذار راز نگفتهای را فاش کنم، علت خشکسالیهای اخیر همین ترس ما از ستاد مدیریت بحران است! ما از ترس نحوه مدیرت ستاد بحران، راه خود را کج میکنیم تا مسیرمان به لرستان نخورد و خدایی ناکرده سیل شود. اما دریغ! حتی پنهانی از راههای مالرو آسمان لرستان در بالای کوهها رد میشویم اما باز در شهرها سیل میشود. خودتان بگویید که ما ابرها چه ریزگردی بر سر بریزیم!؟ از کجا عبور کنیم؟ زمینی و از طریق جادههای استان هم که خطرناک است و قطعا تصادف میکنیم. از بالای شهرها هم که سیل میشود. راههای مالرو آسمان و از بالای کوهها هم نتیجه نداد. ای خاک خوزستان بر سر ما ابرها برای این گرفتاری که با ستاد مدیریت بحران لرستان داریم.
گاهی به سرم میزند در همان بالای اقیانوس، زانوی غم بغل بگیرم و مانند ابر بهار آبغوره بگیرم و به حال آوارگی خودم گریه کنم. اما صد افسوس که بادها نمیگذارند.
شما را به مدیریت ستاد بحرانتان قسم، به تکتک بحرانهای مدیریت نشده قسم، به بحرانهایی که وجود نداشتند و با مدیریتتان، بحران آفریدید؛ فقط این بار آبروی من ابر را حفظ کنید و آن پلهای محشرتان را از وسط گلال(خرم رود) جمع کنید تا باز قیامت به پا نشود.
حالا آمادهاید که بیایم یا نه؟ اگر آمدم، ببارم یا نه؟ همینکه میرسم بالای لرستان دلم میخواهد برف ببارم اما چشمم به آن مهندسی محشر پلهای بشکهای کف رود میافتد و اعصابم به هم میریزد و فشارم بالا میرود و داغ میشوم و یخم آب میشود و بهجای برفی که قرار بود ببارم، باران میبارم.
جان همان ستاد مدیرت بحرانتان، نگذارید آرزوی برف بهدل از آسمان لرستان عبور کنم. بگذارید فشارم بالا نرود و داغ نشوم و برف ببارم. جان بشکه بشکههای کف رود! جان معماری پلهای کف رود! جان نمنم بارانی که سیل میشود! جان بحرانی که وجود ندارد ولی در مدیریت ستاد بحران آفریده میشود! جان آینده نگریتان! خیالم راحت باشد که آمادگی لازم را دارید؟ نکند باز بیایم و ببارم و آبروی من را وسط رود مین گلال بریزید و مردم را خانه خراب کنید.
پیشاپیش از زحمات شما در ستاد مدیریت بحران تشکر و قدردانی میکنم باشد که مدیریت کنید ستاد بحران را.
دوستدار آبرو رفته شما: توده ابر بارشی نسبتا خفیف
ثبت ديدگاه