مواعظ و نصایحی در طریقت حقّه، خطاب به ناموسالدین معین تهرانی
«ناموسنامه-۴»
۱۱:۳۲ ب٫ظ ۱۹-۰۱-۱۴۰۲
ایزد تعالی (که در پاورقی مرقومه دوم ذکر شد در طریقت ما مقصود از آن، پول باشد و مشتقات آن) در تفکیک بندگان به اهالی نیکی و سَیِّئَت، کرد نهایت رحمت و مغفرت. با منظور داشتن این مضمون، مرقومه چهارم را در باب آداب روزهداری و روزهخواری در ماه مبارک به جنابتان ارسال کردندی.
بدان فرزندم! در شیوهی گلاویز شدن با ماه مبارک، ظرافت در آیندهنگری توست. چنان که چندی پیش از شروع آن، هر که را بینی، دستِ حمایت به معده گیر و اخمِ درایت به چهره کَش، که یعنی محنتِ دردِ معده، بُرده طاقت این بنده. هر چه بیش از این آیندهنگری بهره بری، کم به مکافات روزهداری مجبور شوی.
حکایت است که روزی از روزها که مصادف با عید فطر بود مریدان، شیخنا ریغومَنِش سَفیه الممالک بهلولی (أیّدَهُ الله بدرایت النحیفه و القوّت الخفیفه) را دیدندی به چنان وضع مذکور.
او را گفتندی: «استادنا! از چه در آغوش گرفتنی دلت؟»
او پاسخ آمدی: «از پسِ نزدیکیِ ماهِ صیام.»
پس ایام را تماماً به وانمودیِ رنجوری و ریغوصفتی و ناتوانی گذران تا در ماه مبارک روزه نگیری.
دوم پند در این باب، آن باشد که در عین حال که به جمعی وانمود کردی به جهت ناتوانی روزه نیستی، اگر دعوت به سفره اطعام شدی حتماً راهی شو. زیرا مبارک بودن ماه صیام به سفرههای افطاری است که چون صاحب سفره توانِ ده پانزده روز اطعام کردن فقرا را دارد، از آن بگذرد و جمله اطعمه و اشربه آن پانزده روز را یک روز بر سفره گذاشتی برای اغنیاء.
سِیُّم پند که پندانندگی آن کم از اولی و دومی نباشد، آن است که اگر جهالت بر تو غلبه کرد و روزهدار شدی، از افطار تا سحر چنان دهانت را لقمهتپان کن که هر چه از سحر تا افطار، حال فقرا را درک کردی، به آن میزان از افطار تا سحر حال اغنیاء را بدانی که آنان، جمله ایام از زیادت نعمت افتند به نهایت محنت. چونان خودت را تا خرخره پر کن که اگر پس از ادای فریضه صبح، تو را خواب آمد مجبور به بهره گیری از چهار متکا شوی تا مبادا دهانت به سمت زمین میل کند و جمیع اطعمه از دهانت به زمین بریزد و اسراف گردد.
بدان أعزَّ الله! من که اعضاء و جوارحم در غل و زنجیرِ فراق و هجران است و تو را نتوانم زیارت و مصافحت. لیکن آخر نصیحت من به جناب ناموس الدین این است؛ اگر روزهدار شدی، لااقل رضایت الله جلّ جلالُه را در نظر مگیر. روزه را هزاران فایده باشد. از تنظیم گوارش تا کاهش وزن. از سبکی امعاء و احشاء تا سم زدایی کبد و صفرا. ابتدای ماه با خودت عهد کن که من برای دست یافتن به منفعت مادی و صحّت فیزیولوژیکی روزه میگیرم نه قربتاً الی الله. که نزدیکی به خدای ضُعفا را چه سود جز همنشینی با ضُعفا.
حکایت است که روزی شخصی از أعدائَنا در جبهه جنگ، زیر رگبار گلوله هنگام افطار با یک خرمای خشک و تکه نانی کپک زده دعا کرد «خداوندا طعم بندگی خودت را به همهی بندگانی که لذت عشق تو را نچشیدهاند بچشان.» فلذا برای این که گرفتار دعای او نشوی روز اول رمضان به سفر شو و نیت ده روزه مکن و پس از ماه مبارک نیز تا ماه رمضان بعدی همواره یا در سفر باش یا مریض باش که خرج دوا و طبیب کردن به از خدمتِ حبیب کردن.
وَالسَّلامُ عَلی مَن أصرَفَ المال فی طریق الحال
علی من صرف المال فی طریق الحال…
تهش عالی
این چهارتارو با هم خوندم. عالی . نویسنده ش دیگه ادامه نداده؟ هر چی گشتم چیزی ندیدم.