پرنده مهاجر

گیرم پدر تو بود مفسد

در بردن پول بوده وارد

 

از فضله ی او شدی تو تاجر

خوش باش پرنده ی مهاجر ! 

 

دزدی و برات ،محبسی نیست

دنبال دیپورت تو کسی نیست

 

الوات تورا مجلّه کردند

«استار» سر محلّه کردند

 

معروف شدی و عشق خدمت

صرف وطن تو بود علمت

 

نوشابه برات باز کردند

پشت سر تو نماز کردند

 

غافل منشین نه وقت مستی است

هنگام گرفتن دو دستی است

 

این پول که برکتش توهستی

چنگش بزن از دراز دستی

 

ما در صف انتظار هستیم

یکصد ژن بی قرار هستیم

 

 

 

ثبت ديدگاه




عنوان