تبریک به من... تبریک به تو... تبریک به همه...
کی از همه بیشتره؟
۱۱:۰۶ ق٫ظ ۱۲-۰۲-۱۴۰۳
به مناسبت فرا رسیدن ۱۲ اردیبهشت که بر حسب قضا مصادف شده است با روز معلم، این روز را به تمامی معلمین و معلمات تبریک گفته و به بعضی بیشتر تبریک میگوییم.
۱. آنهایی که ۹.۷۵ را ۱۰ میدهند و اگر ۰.۷۵ را هم ۱۰ بدهند که یک فاتحه به همراه چند پیسپیس اضافه نثار اموات خود میکنند.
۲. آنهایی که بعد از اجازه خواستن دانشآموز و گفتن «آقا اجازه» و طبیعتاً گاهی هم «خانم اجازه» و درخواست رفتن به دشوری، نمیگویند «مگر چی خوردی که انقدر میری اونجا (علیالظاهر منظور از اونجا دستشویی است!)» و با لبخندی گشاده بر لب میگویند «بدو برو عزیزم تا کلاس رو به گند نکشیدی.»
۳. آنهایی که هنگام تصحیح برگه امتحانی با رافت اسلامی برخورد میکنند و علاوه بر جواب آخر به راه حل هم نمره میدهند و قشر عظیمی را از نگرانی میرهانند.
۴. آنهایی که هی نمیگویند «شما بدترین دانشآموزانی هستید که به عمرم دیدم، تفو بر شما» و با یک لبخند ژگوند و فحش زیرزبانی از کنار ماجرا میگذرند. باشد که در آن دنیا مورد عفو الهی قرار بگیرند.
۵. آنهایی که به این جمله تاریخی که معلوم نیست کدام شیر سهنقطه (برای اینکه تبلیغ شیر پاک نشود، گفتم سهنقطه. ای بابا! پاک رو که گفتم. پاک حواسم رو از دست دادم. بذار پاک رو پاک کنم. اصلاً ولش کن.) خوردهای از کجای عالم درآورده است که «چوب معلم گله و هر که نخوره خله!» اعتقاد ندارند و با چوب دانشآموزان را مورد عنایت قرار نمیدهند و از همان روش سنتی لگد یا دو دست و یک لنگه پا بالا استفاده میکنند.
۶. آنهایی که روز اول مهر، ساعت هفت و سی و یک دقیقه و فقط سه ثانیه بعد از اتمام صبحگاه و خواندن «سر زد از افق، شیش تا تخممرغ!» به محض ورود به کلاس، نمیگویند «بچهها زود باشید که خیلی عقبیم.»
۷. آنهایی که اعتقادی به کوییز، آن هم از نوع یهویی و اجلمعلقی ندارند و قبل از گرفتن هر نوع امتحان و این قرتیبازیها کاملاً در روزنامههای کثیرالانتشار در چند مرحله اطلاعرسانی میکنند، البته اگر کلاً هیچوقت هیچی نگیرند که شیر مادر و نان پدرشان حلال.
۸. آنهایی که وقتی کسی در کلاس سوسه میآید و میگوید «مقشها رو نمیبینید؟» وقعی به او نمینهند و میگویند «هر موقع صلاح بدونم، میبینم.» که باید از همین تریبون به او گفت «درود به شرفت. خوب حالش رو گرفتی موکت کردی!» (میدانم که حال را موکت نمیکنند، بلکه هال است؛ ولی بچهای که مقشش را نمینویسد همین میشود دیگر!)
۹. آنهایی که کلاً نمیآیند که این امر موجب بروز شادی بی حد و حصری در قلوب دانشآموزان میشوند که زبان از گفتن وصفش عاجز است، البته به شرط آنکه در عوض معلم، ناظم یا معلم پرورشی سر کلاس نیاید و هی روی میز بکوباند و با گفتن «هیس. اینجا طویله نیستها!» بچهها را به آرامش دعوت کند و حواس آنها را از بزنبزن پرت کند و یا دیکته پاتختهای بگوید، بلکه یک توپ بیاورند و دیگر لازم نیست چیزی بگویند، چون بچهها با گفتن «ایول. آخ جوووون» و گذاشتن کلاس روی سرشان میروند حیاط که فوتبال بازی کنند.
در پایان باید گفت که بس است دیگر، گفتیم و خندیدیم؛ ولی باز جا دارد این روز را به همه آنها که به گفته امام علی (ع) مبنی بر اینکه: «هر کس کلمهای به من بیاموزد، مرا بنده خود کرده است.» چیزی (البته چیزهای خوبها، بدها را که خودمان فوت آبیم.) به ما آموختند تبریک و تهنیت گفته و برایشان آرزوی سلامتی داریم.
بسیار عالی