در وصف پیشنهاد یکی از نامزدهای مجلس به بنده
گور پدر نامزد فاسد مجلس
۰:۵۷ ق٫ظ ۰۸-۱۲-۱۳۹۸
راه راه: دیروز یکی شخصِ پر آوازه و شاخص
بنشست به پیش من و بگرفت به خود حِس
وا کرد سرِ حرف و صمیمانه به من گفت
من با تو انیسم، تو مرا یاور و مونس
من پنج پسر دارم و خوشحالم از اینکه
در دور و برم نیست کسی قلدر و ناکِس
از پنج پسر: چاکر تو اول و ثانی
در خدمت تو ثالث و هم رابع و خامِس
ای شاعر خوش ذوق حمایت بکن از من
تا اینکه شوم با تو به “خادم” متخلّص
در وصف منِ دلشده یک شعر بگو تا
تبدیل شوم یک شبه به نُقل مجالس
تبلیغ بکن یکسره از جُربزه ی من
تا شاد شود از قلمت روحِ مدرّس
گر من بشوم منتخبِ شهر، یقیناً
هرگز نکند هیچ کسی هِق هِق و فِس فِس
رونق بدهم وضعیتِ منطقه را من
اینگونه یقین کم شود از جُرم و حوادث
کاری بکنم؛ آخرِ دوره همه یک یک
رحمت بفرستند به این بانی و باعث
پول و پله هم میدهمت تا که بدانی
من حامیِ اشعار توأم شاعرِ مفلس
اکسیر به دستم اگر این دوره بیفتد
یکباره مبدّل به طلایت کنم ای مس
گفتم که برو تور به آبی دگر انداز
ای حرف تو با واقعیت نامُتناجس
شیرینی و جاداریِ کرسیّ ریاست
باعث شده اینطور شوی زاهد و مخلِص
آخر چه گلی بر سر مردم زده ای تو
ای صاحب مجموعه ای از کلّ نواقص
این لقمه بزرگ است برای دهنِ تو
حتی نتواند بخورد یلیل فارِس
اینگونه که تو خرج کنی ترسم از این است
بر شهر شوی آخرِ سر صاحب و وارث
حرفِ پدرم را به تو تقدیم نمایم:
گورِ پدرِ نامزدِ فاسدِ مجلس
شعر فوق العاده قشنگی بود .. من خواستم پنج بدهم دستم که به ستاره اولی در سمت راست خورد گفت رای شما ثبت شد یک از پنج