مراحل تبدیل شدن یک مسلمان -ترجیحا آخوند- به یک روشنفکر مشهور
یه دین آوردم، هلو!
۷:۲۸ ب٫ظ ۲۷-۱۰-۱۳۹۷
راه راه: در مرحله ی اول مثل صدا و سیما که دم انتخابات برای جذب بیشتر مخاطب، دوتا خانم بدحجاب هم نشان میدهد، کمی از مهربانی خدا بگویید و بگویید خدا کسی را به خاطر دو نخ مو عذاب نمیکند.
البته در این لحظه به پسرهایی که مثل اروپایی ها چشم و دلشان سیر نیست که به خانمی در کما چشم داشته باشند و با همان موها به گناه میافتند، فکر نکنید. چون ممکن است عذاب وجدان بگیرید. البته بهتر است کلا فکر نکنید. روشنفکری، فکر لازم ندارد. میتوانید برای محکمکاری هم با یکی از معروفهایشان عکس بگیرید که خیلی در چهرهسازی تاثیر دارد.
در مرحله ی دوم به بهانهی کم کاری افراد و ادارات و ارگان ها، از حکومت انتقاد کنید که انصافا نان در همین کار است؛ چون اگر حکومت در کار ایشان دخالت کند میتوانید به آن بگویید دیکتاتوری و اگر نکند میگویید مملکت صاحاب ندارد. حواستان باشد یک وقت این روش را در ممالک خارجه انجام ندهید، که چون آن جا آزادی بیانشان را صادر کرده اند، چیزی برایشان نمانده و احتمالا بعد از این کار، وقتی عرب نی انداخت، نیاش به خاکستر شما که در آنجا ریخته خواهد خورد.
در مرحله ی سوم متوجه خواهید شد که فالوئر بیشتر در گرو ایناست که به ملت بگویید برو هر کاری خواستی انجام بده ایشالا خدا میبخشه. نام این کار را هم بگذارید اسلامِ رحمانی و مخالفینش را متحجر و وحشی بنامید و همان طور که گفتم اصلا به این فکر نکید که این دیگر اصلا اسلام نیست و شده همان بهائیت یا مسیحیت کنونی!(فوت کوزه گری اش همان کلا فکر نکردن است.)
در مرحله ی بعد(اگر آخوند نیستید در همان مرحله قبل روشن فکر شده اید، نیازی نیست با این حرف ها مجبور به تست الکل و سطح هوشیاری شوید) گامی فراتر بگذارید و از آدمهای خز داعشطور تعریف کنید و سر مخالفانشان داد بکشید. مثلا بگویید مدافعان حرم وحشی هستند و داعشی ها که گناهی نکرده اند، فقط گول خورده اند و بگویید اگر آنجا بودید بر جنازه ی آن ها هم نماز میخواندید. بگویید، نترسید. در اینگونه مواقع، معمولا در پای سخنرانی شما به ذهن کسی نمیرسد که بپرسد: «خب عمو! این چه وضع اسلام رحمانیه که دارید؟! چطور با داعش اونطور، با غیرداعش اینطور؟!»
بعد از اتمام این مراحل شما احتمالا در جامعه مومنین به عنوان یک تفکر ناجور معروف میشوید، اما مهم نیست. چون مشهور شده اید! برادر حاتم طایی هم وقتی دید نمیتواند مثل برادرش با کَرَم مشهور شود، در چاه زم رم ادرار کرد و بطور موفقیتآمیزی مشهور شد. اصل شهرت مهم است، بقیهاش حواشی است.
احسنت خداییش خیلی قشنگ یادمون دادی چطور مشهور بشیم ولی اگر ما با همین سطح سواد کممان یک درصد هم ازخدا و روز جزا بیشتر از حب محبوب شدن ترسیدیم و حتی فکر انجام اینکار تمام سلولهای بدنمان را ویبره کرد باید چیکار کنیم.