پند استاد
اِحتَکَرَ یَحتَکِرُ  اِحِتکار

احتکار

راه راه: داده به تو، مبتکر هوشیار
شیوه نو با کَمَکی ابتکار
تا ببری سود از این کار و بار
جیب تو لبریز شود از دلار

خوب توجه بکن ای مایه دار
اِحتَکَرَ یَحتَکِرُ  اِحِتکار

هر چه که با پول سرو کار داشت
هر چه که دیدی تو خریدار داشت
عاشق و دلداه‌ی  بسیار داشت
مشتری  ثابت بازار داشت

منحصرش کن ببرش در حصار
اِحتَکَرَ یَحتَکِرُ  اِحِتکار

گوش به پند منِ استاد کن
دل ز غم نان شب آزاد کن
خانه ی فردای خود آباد کن
اهل و عیالت همه را شادکن

تا بخورد ارث تو را ارثخوار
اِحتَکَرَ یَحتَکِرُ  اِحِتکار

روغن و چایی و دوا و کدو
پوشک و پوشاک، برنج و لبو
محض دل یار دوسه تا هوو
تا که نگویند به تو هی، ببو

پُر بکن انبار بم و چابهار
اِحتَکَرَ یَحتَکِرُ  اِحِتکار

خودروی لوکس و دوسه خروار ریش
کشتی و ویلای جدا توی کیش
هر چه که داری تو بخر باز بیش
گر چه بنوشی تو ز اطراف نیش

خوف به دل راه نده ای بِرار
اِحتَکَرَ یَحتَکِرُ  اِحِتکار

قسمت تو بوده سمن داشتن
هر چه که باشد قدغن داشتن
دلبر خوش تیپ و خفن داشتن
قد دوتا غار دهن داشتن

باهمه خوش باش در این روزگار
اِحتَکَرَ یَحتَکِرُ  اِحِتکار

لٰکن اگر عرصه به تو تنگ شد
معجزه شد دست کجت سنگ شد
پای گریز از همه سو لنگ شد
بر سر پول و پله‌ات جنگ شد

روسری و شال و رژ و الفرار!
اِحتَکَرَ یَحتَکِرُ  اِحِتکار

جای تو امروز ته گور باد
گور تو از کشور ما دور  باد
چشم وزغ‌گونه‌ی تو کور باد
زرت تو هر آینه قمصور باد

تا برود جسم تو بالای دار
اِحتَکَرَ یَحتَکِرُ  اِحِتکار

ثبت ديدگاه




عنوان