پیامهای دریافتی بیبیسی در روز جهانی اتو
آزادی با طعم جهیزیهی عروس آذربایجان!
۸:۰۹ ب٫ظ ۲۹-۰۴-۱۳۹۵
جنبش سبز در سیام تیرماه ۸۸ طی اعلامیهای از مردم خواست که راس ساعت ۹ شب اتوهای خود را به برق بزنند تا در ساعات اوج مصرف انرژی، برق رژیم تمام بشود! در ادامه توجهتان را به پیامهایی که در آن روز برای شبکهی بیبیسی فارسی گذاشته شده است، جلب میکنیم.
سلام. شما با بیبیسی فارسی تماس گرفتهاید. لطفا پس از شنیدن بوق کوتاه، پیام خود را بگذارید. بوق!
– درود بر شما! اتوی من با سوخت فسیلی کار میکنه، با این وجود رفتم بیست بسته زغال خریدم تا هرچه سریعتر زغالای رژیم تموم بشه! به امید اینکه اعلیحضرت برگرده و دوباره همه چیز آزاد بشه.
(داریوش شاهپرست از میدان فوزیه)
– به نام روشنی. من مطمئنم که اگر هیچ جا برق نره، برق آذربایجان حتما میره! آقای مهندس بارها تاکید کردهاند که یک دستگاه اتوی بخار در جهیزیهی من وجود داشته است. مردم آذربایجان نمیان که جهیزیهی عروس خودشون رو به برق نزنند!
(رهنورد از مجمع روشنفکران ایران)
– لا مصبا بکشید بیرون! من فقط میخوام امشب برق بره و نتونم جومونگ رو ببینم. خودم میام دونه به دونه سیراب شیردونتونو به هم گره میزنم!
(کامی یاغی از دروازه غار)
– من و همسرم برای اینکه پویایی و زنده بودن جنبش سبز رو نشون بدیم، رفتیم هشت تا اتوی بخار خریدیم و الان همسرم داره میزنتشون به برق. فقط یه خورده بخار و گرماش داره اذیت میکنه که اون هم فدای سر دموکراسی.
(زوج خوشبخت در حال عرق ریختن)
– چقدر سادهاید شما! الان دست مردم عادی اتوی درست حسابی نیست که بخوان بزنن به برق. همهی اتو خوبا رو بعد از جنگ دادن به رزمندهها و پاسدارا! این بازی رو هم خودشون راه انداختن. اما ما بالاخره به آزادی میرسیم.
(رضا از پشت فرمون خط انقلاب – آزادی)
– دست شما درد نکنه آقا رضا! شما سهمتو به مُ دادی. سهمت همین نیش و کنایههایی بود که زدی. مُ توقعی نداشتُم. مُ چند دست لباس داشتُم با اتو، جنگ هم که تموم شد همون چند دست لباس رو داشتُم بی اتو! حالا خیلی برای مُ زوره که چنین حرفایی بشنوُم.
(عباس حیدری از آژانس مسافرتی کاکتوس)
ثبت ديدگاه