تحلیلی بر یک اقدام بیتربیتی
مسافرکشی مرحوم ارسطو
۱:۲۸ ب٫ظ ۳۰-۰۷-۱۳۹۷
راه راه: من فکر میکنم بعضیها شکسته نفسی میکنند که به شاخهایی که روی سرمان در میآید دست نمیزنند و بی اعتنایی می کنند. مثلا در همین ماجرای قرار دادن تمرین تماشای فیلم ابد و یک روز در کتب درسی بچه ها، یک نفر از اهالی علم و دانش، در این رابطه چیزی گفته بود که گفته اند ارسطو از همان زمان فلسفه را بوسید گذاشت کنار و تصمیم گرفت مسیر شوش تا مولوی را مسافر کشی کند.
یکی از این استدلالهایی که برای این اقدام تربیتی آوردهاند این است که این درس با تکیه بر ضرب المثل «ادب از که آموختی از بی ادبان» برای کودکان در نظر گرفته شده. من وقتی این حرف را شنیدم با خودم گفتم ای دل غافل! من تا حالا فکر میکردم شاید انسان بدون شیلنگ و کمربند و ضربه کف ماهیتابه هم بتواند ادب را یاد بگیرد ولی هیچ چیز مثل شنیدن حرف زشت کارساز نیست. بعد فکر کردم دیدم راست می گویند در این فیلم از ۳۰۰تا فحش دست ساز ترکیبی توسط انسان، ۲۹۸تایش مرور میشود و هر که بشنود گنجینه فحشش آپدیت می شود و واقعا درک میکند شنیدن کی بود مانند دیدن!
نکته مهم در این ادبآموزی این است که کارگردان فیلم حواسش بوده و میدانسته قرار است گروه سنی نوجوان این فیلم را تماشا کنند و نخواسته علاوه بر آموزش فنون تجارت با سیمکارت، فروش مواد و فحش های خواهر-مادری، دعواهای خانوادگی، ریزهکاریهای مصرف مواد و خیلی چیزهای دیگر، فیلم صحنهدار را هم به تصویر بکشد!
در نهایت میشود این نتیجه را گرفت که ذکر بعضی خاطرات تلخ گذشته مثل داستان شهید فهمیده نه تنها ادب را به بچهها یاد نمیدهد بلکه منجر به بدآموزی هم میشود. لذا اگر بچه ببیند هم سن و سالش تانک دشمن را منفجر میکند از زودپز مادرش هم بمب دست ساز درست میکند و عملیات تروریستی انجام میدهد. ولی تماشای فیلم ابد و یک روز این را میرساند که آدمها ممکن است گوشت هم را با فحش بخورند ولی استخوانشان را میاندازند توی افغانستان…
(ارسطو پایش را روی گاز میگذارد و میرود)
ثبت ديدگاه