مشت و مال
عملیات استشهادی در قلب تل آویو
۳:۰۹ ب٫ظ ۲۲-۰۱-۱۴۰۱
برخاست ز هر سمت خدایا و غریو
اینبار نه در غزه که در تل آویو
حیفا و عکا، صَفِد، دیمونا، اَشدود
هفت تیر بکش که هفت سر دارد دیو
مهنا صادقی
انتحاری بیامد و فر خورد
تیرهایی به چند مستر خورد
همه وحشت نموده، گرخیدند
لانهی عنکبوت بد جر خورد
محمدباقر منصورسمائی
بزن بالا مِیو پوستم کلفته
تموم انتفاضه حرف مفته
اوا تیر از کجا خورد توی مغزم
داره راهم سوی دوزخ می افته!
ابراهیم صفائی
آسمان شهر حیفا را نگر، طوفانی است
قوم صهیون انتهای قصهاش ویرانی است
قیمت پنتهاوس گشته یک عدد سوراخ موش
باز بنشین و بگو که آن طرف ارزانی است
حسن اویسی
قربان تو و کبکبه ات گردم من
ای گنبد آهنین تو صدها من
پنهان شده اید توی سوراخ چرا؟
چیزی نشده فقط یکی زد بشکن
طاهره ابراهیم نژاد
کشت و کشتار فراوان شده در اسرائیل
خون کفتار فراوان شده در اسرائیل
توی شلوار، همه بس که به خود ترسیدند
رخت نمدار فراوان شده در اسرائیل
ابوالقاسم سیفی
یک گوشهی دنج و امن، کز کن
بر کله، کلاهی از فلز کن
این، اول این تفنگ بازیاست
حالا بتمرگ و عزّ و جز کن
فهیمه انوری
دیدند او یک سینهی دلتنگ دارد
گفتند او با سنگ قصد جنگ دارد
شلوارشان نم داد هنگامی که دیدند
او یک مسلسل جای قلماسنگ دارد
محمدعلی کمالی مقدم
از دلهره، قند خون ما بالا رفت
شد ولوله و هول و ولا بالا رفت
تیری زد و در اراضی اشغالی
یکباره سرانهی دعا بالا رفت
فهیمه انوری
ثبت ديدگاه