موضوع انشا: چرا باید کتاب بخوانیم؟
ما باید کتاب بخوانیم چون که من یار مهربانم، دانا و خوش‌‌‌بیانم همان کتاب خودمان است؛ ولی اگر آقای معلم‌مان ناراحت نمی‌شود، باید بگویم که کتاب ریاضی نه تنها یار مهربان نیست؛ بلکه گربه نره و روباه مکار است، با آن کار در کلاس‌ها و تمرین‌هایش. اما من فهمیدم که بقیه‌ کتاب‌ها مثل: «خاله سوسکه» و «آموزش آشپزی» یار مهربان هستند، پس باید چشم‌ها را شست. این را آبجی مریمم گفت بنویس، چون کلاس انشایت بالا می‌رود.
من دیروز از اصغر آقا قصاب شنیدم که به فرزندش کامبیز می‌گفت: «کتاب غذای روح است. فردا بعد از برگشتن از کشتارگاه می‌رویم چند عدد کتاب بخریم.» من دانستم که کتاب علاوه بر اینکه یار مهربان و دانای خوش‌بیان است، یک غذا هم است، آن هم غذای روح آدم. من با دانستن این موضوع خیلی دلم به حال روح عزیزم سوخت، که یک عمر به او غذاهایی مثل ریاضی، علوم تجربی و فارسی دادم، الآن روح من حتما لاغر و مردنی شده است. من چقدر به خاطر این موضوع ناراحت شدم و به روح قشنگم قول دادم تا چند مدت به سمت این غذاهای ناسالم، مخصوصا ریاضی نروم تا روح بیچاره‌ام اسهال و استفراغ نگیرد.
در عوض برایشان چند تا از آن غذاهای خوشمزه که پنیر اضافه دارد و آدم دهانش آب می‌افتد را بخرم.
پس تصمیم گرفتم قلک عزیزم را بشکنم تا برای روح خودم غذا بگیرم.
من و بابایم به نمایشگاه کتاب رفتیم و تعدادی از آن کتاب‌هایی که برای سن من توصیه شده بود را خریدیم. بابای مهربانم هم یک حالی به روحم داد و برایش دوتا کتاب هدیه خرید.
الآن که شما این انشا را می‌شنوید روح من چند کیلو وزن اضافه کرده است. اگر من همین طور به خواندن کتاب ادامه بدهم تا چند وقت دیگر یک روح تپل و مپل تحویل جامعه خواهم داد.
این بود انشای من.