به مناسبت روز دانشجو: رنجنامه وسایل خوابگاهی/2

خوابگاه ما، سطل زباله ما

در واقع ما سطل زباله ها یک شیء نیستیم. یک مکانیم. سطل زباله خوابگاه یک لفظ قرار دادی است برای جایگاه پرتاب های 3 امتیازی!
اصلا یکی از تفریحات خوابگاه همین پرتاب هاست.

به مناسبت روز دانشجو: رنجنامه وسایل خوابگاهی/۱

رفیق بی کلک یخچال

حالا هی شما ما رو به تلگرام شبیه کن، هی بگو باز کردن در یخچال مثل وقتی هست که پروفایل ملت رو چک میکنی و میدونی هیچ چیزی توش نیست. ولی به سر یه دونه کشو فریزر برفک زده ام که هر چی توش میگذارند دفن میشه و آخر ترم پیدا میشه قسم، که دست خالی ردتون نمی کنم.

خاطره نگاری یک فعال مدنی حقوق زنان در بازدید از نمایشگاه خودرو تهران

صورتی نبودنش هم یک خشونت است

نمی دانی چقدر زجر کشیدم تا بتوانم این جامعه ی دگم و متعصب را قانع کنم که شامپوی پانزده هزار تومانی و پودر رختشویی سه هزار تومانی فرقی با آن پستو نشینی ها ندارد و هنوز ارزش زن ایرانی را نمی فهمند.

خاطره ای بی لایک از لاکچری، اینستا و توی ذوق!

آووکادو هفت دست؛ آفتابه لگن هیچی!‏

شما هم بودید و ظاهر مظلوم آن هسته ی صورتی اش را در اینستاگرام خارجکی ها می دیديد ‏عاشقش می شدید و اصلا فکرش را هم نمی کنيد که مزه ی گوش پاک کن مي دهد... یک سلولز تلخ ‏و بی بو و بی مزه... ولی سرشار از همه ویتامین ها و چربی سوزها و کوفت ها و زهر مارها..‏

روایتی کوتاه از حماسه زنان لَرده و فرار انگلیسی ها ‏

یا پوشک کنید یا عبرت بگیرید!‏

زنان روستای «لرده» که  اتفاقا سوادی هم نداشتند با چند سلاح سَرپُر، برای نجات مردانشان می روند ‏سرراه انگلیسی ها و بعد از شلیک چند تیر شروع می کنند به کِل کشیدن!!‏

عنوان