سلف سرویس/ رنجنامه وسایل خوابگاهی

دمپایی، همدم تنهایی

ما دمپایی ها را دست کم نگیرید. فکر نکنید همین دو لنگه ی بی رنگ و چرکی که بوی جوراب می دهد و یک جای خوابگاه پارکش می کنید و بعد هم پیدایش نمی کنید، چیز بی اهمیتی است.

چگونه بحران آب را مدیریت کنیم؟

قبل از هر چیز قلی خان دلال را بلاک کنید!

متاسفانه بحران آب، به دلیل سهولت خرید آب‌ معدنی همیشه مورد غفلت واقع شده است، چه برسد به حالا که داریم آب معدنی را وارد هم میکنیم. یک ضرب المثل مدیریتی هست که می‌گوید: «تا وقتی که می‌توانیم وارد کنیم، مگر عقلمان کم است که برویم و درستش کنیم؟»

خاطرات خوابگاهی- قسمت اول

به من می‌گویند ماهیتابه؛ به سوییچ هم گوش پاک کن!

اینجا هیچ چیز سر جایش نیست. حالا هم که از هر ده نفرشان شش نفر و نیم می‌‌خواهند دکتر بشوند. من فقط نگرانم که فردا چند تا آژانس باید تاسیس شود تا این دکتر مهندس‌ها را استخدام کنند؛ مملکت که فقط راننده نمیخواهد!

یک بحث علمی در یک گروه دانشگاهی

خیارشور را پاس بداریم؟

سیاه وش:گیریم که ژن هم انتقال دادیم، نحوه کف کردن صابون رو هم سر کلاس یاد گرفتیم و بعدش مسایل ناسا رو هم تو امتحان حل کردیم و ۲۰شدیم؛ مهم یاد گرفتن چگونگی مدیریت خیارشور فروشیه :| که فردا زن و بچه هاتون گشنه نمونن

از خفه شو بتمرگ پف... تا دوفوریتی

زنده باد موافق من!

دیشب مجلس عقد کنون بودم یه نفر جلسه رو به هم زد، اون هم با گفتن کذب محض. بعدش اومدم خونه... عفت خانوم، زن همسایه، شاکی بود و درد و دل می کرد که نه تنها جلسات شما بلکه جلسات مارو هم به هم ریختن.

عنوان