افسانه‌ای از سرزمین صلح ده

عصر بور

در این هنگام پادشاه نگاه سیامک انصاری واری به افسانه نویس میکند. مشاور ادامه میدهد: «آخ که اگر میبودی! هوا گرگ و میش بود و بسته‌های پوکیده شده آسمان را جلا بخشیده بودند» موبور نگاه سیامک انصاری وارش را از افسانه نویس میگیرد و بند تنبانش را شل میکند و میگوید:« آنها را وللش. آیا جاودانه شده‌ام؟» مشاور با دست به گونه‌اش اشاره میکند و به پادشاه میفهماند که چک لازم شده است. چک را میخورد و میگوید:« به موت قسم که با این حمله پلاستیکی جاودان شدی.»

خاطره خرید عید یک عدد دختر بابا

لعنت به ماسک!

در مسیر برگشت به خانه به پدر فکر کردم. او هیچوقت نمیگذارد آبروی خانواده اش برود. او برای همدردی با مردم آن حرفها را زده بود. او بهترین پدر سیاسی دنیاست.

شرايط انتخاب اعضاي دولت

در جوار کره زمین، اولویت با جوانان است!‏

بحران، جهان دیده می  خواهد، موی سفید می  خواهد و هیکل شديد! در انتخاب مدیر بحران سن و سال از همه چیز ‏مهم  تر است و باید به سالمندان توجه ویژه داشت.و اگر دهه شصتي ‏باشند  و باید از آنها دوری جست و سالمندان را وارد كارکرد. ‏

جدلهای یک رئیس با تاریخ برای ماندگاری

ناطق تاریخی

تاریخ گفت: باید در پرونده ات کارهای محیرالعقول تری نمایان باشد رییس خندید و گفت:« کار محیرالعقول چی چیه؟ میگم استعفا دادم ولی هنوز نشستم اینجا و پول میگیرم، کلید اتاق با منه، کنترل دوربینها با منه. میفهمی؟!»

تاریخ تازه کشف شده از برخی فرقه های برخی شاخه های برخی دراویش

فکرهای پف کرده، سی بیل های نتراشیده

چندی نگذشته بود که با هجوم علاقه مندان به این سرا، آنها در شهرهای غربی، شمالی، جنوبی و در بالا هم هم تکثیر شدند. در یکی از اسناد آمده است که وقتی رییس سرای دراویش این همه علاقه مند را می بیند، کف از دهانش جاری می شود وسکته خفیفی میزند و بعد در همان حال نام قطب را برای خودش انتخاب می-کند و می گوید که حالا وقت برند سازی است. در آن زمان چون امکاناتی نبوده که موهایش را خط خطی کند، سراغ سیبیل هایش می رود و آنها را تقویت می کند.

عنوان