اندر حکایت نظم در کارهای جمعی و تَشَکُّلاتی

پیر و مریدان

در روز اول دستوری عمومی داد برای کمک به مستحقان، برپایی کرسی‌های درس، ساخت اماکن و معابر عمومی و صد وبیست و هشت کار دیگر. طوری که مریدان ضجه بر دهان، انگشت دریدند و گریبان کشیدند؛ البته اول می‌خواستند انگشت بر دهان، گریبان بدرند و ضجه بکشند ولیک به سبب گرگیجه‌ی شدید همه چیز قاطی شد.

دعای زنان موقع رفتن به خرید

مناجات خریدیه

الهی! مگوی بعد از خرید چطوریم که خندانیم. مپرس با کدام پول که نمی‌دانیم. فقط به شوهر فشار آوردیم که می‌خواهیم. هر چه گفت نمی‌توانیم گفتیم از این حرفها نداریم. اگر دزدی کرده به ما چه؟ ما فقط پول خواستیم.

کلثوم ننه، کتابی در نقد خرافات رایج درمیان زنان

طنز دینی در آثار علماء

اگر يهودي يراق‌فروش باشد و اتفاقاً او دعانويس هم باشد، به اندازه‌اي محرم است که تا هم فيها خالدون! و اجتناب از او فعل حرام و جزء گناهان کبیره میباشد بلکه این مرد اگر به خانه وارد شود باید احترامات او را به جا و حاجتش را برآورد.

شعری خِطاب به خودم

سرعت غیر مجاز

در نمازت هر کسی آید به فکرت جز خدا
از عمویِ خواهرِ مادرزنت تا خاوری

حداقل توی زندان میتونم نماز بخونم

قبله دربار

صدای سر و صدا که بلند می‌شود مأمورین گارد ویژه سلطنتی می‌آیند دستگیرش کنند که یکدفعه شاه وارد میشود. از دست مأمورین فرار کرده و خودش را به زور به شاه می‌رساند و با گریه و ناله می‌گوید: «اعلی حضرت اینا میخوان منو ببرن زندان فقط به این خاطر که پرسیدم قبله از کدوم وره. آخه مگه این جرمه؟»