بشنوید از جادوگر پدرسوختهای که آنطرفتر بود و کارش هم این بود که به بهانهی واردات، ارز ۴۲۰۰ تومنی میگرفت و در بازار آزاد میفروخت و ثروتی به هم زد و خلاصه گاوی بود برای خودش
جناب دادستان، زیر چشم دزد کبود شده بود. بزرگواری کرد و گفت از این آقا شکایتی نداره. دزدی هم که نکرده. فقط قصد دزدی داشت. حالا من به چه جرمی بازداشتش کنم؟
هیتلر چارهی رسیدن به نازی را باز هم پیشروی در خاک کشورهای ابر قدرت دید. اما شکست روسیه در آن سرمای وحشتناک مگر کار آسانی است؟ هیتلر برای پدر و مادر نازی پیغام فرستاد که آقا ناموسا دارم میمیرم. حالا نمیشه دخترتون به این نصف دنیا قناعت کنه؟
اکنون کشاورزان و ماهیگیران، با خشک شدن تالاب رو به غازچرانی آوردهاند اما از آنجایی که ما در کشور، زیادی غازچران داریم لذا این شغل اهمیت خود را از دست داده و کفاف زندگی اینان را نمیدهد.
آمپول را طوری فرو کرد که موج صدای ممصادق تمام راهروهای بیمارستان را کاوید و به گوش دکتر الدکیرات رسید که در آنسوی بیمارستان نشسته بود و داشت روزنامه میخواند.