داستان سریال درمورد شخصی به نام شهرام است که یک خلافکار است ولی برای خود خط قرمزهایی قائل است و خود را یک لوتی میداند. شهرام مجبور میشود برای رسیدن به دختر موردعلاقهاش، طبق شرط پدر دختر، گذشتهاش را جبران کند، و تبدیل به یک فرد خوشنام و آبرودار شود.
ابتدا پادشاه چندتا از فرزندانش را بهطور کاملاً آزادانه برای جانشینی انتخاب میکند. طبیعی است که هرچه تعداد فرزندان شاه بیشتر باشد، قدرت انتخاب وی نیز بالاتر میرود.
واضح است رژیم همهساله با دستکاری چرخش فلک و اجرام آسمانی کاری میکند که ماه بهمن زودتر از سایر ماهها برسد تا مانور دروغین پیروزی (موسوم به دهه فجر) را برگزار کرده و افکار عمومی جامعه را از مشکلات جامعه پرت نماید.
با توجّه به فرار قریبالوقوع همایونی، لازم است تمام خادمان اعلیحضرت از آبدارچی گرفته تا نخستوزیر و دوموزیر و سوموزیر و... خلاصه هرکسی که از خدمت به ملّت خسته شده و قصد استراحت طولانی دارد، نکات ذیل را رعایت نمایند:
یکی از کارشناسان در گفتگو با یک جایی گفت: «اعتراض به دولت و این حرفها، مال جایی است که قرار باشد سالهای سال بماند؛ وگرنه اعتراض به دولتی که قرار است نابود شود، آن هم توسّط مردمی که آنها هم قرار است نابود شوند، خیلی مسخره است خدایی».