سهراب: من از همین تریبون اعلام میکنم، نوشدارو که به من نرسید؛ ولی تو رو ارواح عمهتون برای سیستانیها برسونید.
رضا پهلوی: روحم شاد که توی ازدواج آسان با پسرم محمدرضا حرف واسه گفتن داریم، بحرین رو که عروس کردیم، هیرمند رو هم داماد.
دختر اقدس خانم اینا: وای چه کتری و قوری یونیکی!! حتماً میذاره واسه جهیزیهاش. چه چشمی از فک و فامیل در بیار هم هست. برم نائب قهرمان پاراقایقرانی بشم شاید به من بدهند.
من یار مهربانم، دانا و خوشبیانم همان کتاب خودمان است؛ ولی اگر آقای معلممان ناراحت نمیشود، باید بگویم که کتاب ریاضی نه تنها یار مهربان نیست؛ بلکه گربه نره و روباه مکار است، با آن کار در کلاسها و تمرینهایش.
از او پرسیدند: «یا شیخ! شما در میان مردمان به برخورداری از الهامات غیبی شهرت دارید. به ما بگویید در غیب چه مشاهده نمودهاید که جعلیترین و سفاکترین رژیم تاریخ را چون جیب ما و مغز خود پاک پاک میدانید؟»
شیخ اندکی درنگ کرد و بگفت: «یا ایهاالمریدون! پچپچ نکنید تا خود برایتان بازگویم.»