وقت قیمه پلو

مستعفی‌الدوله

مروز به میمنت و مبارکی از خواب برخواستیم که دیدیم هنوز هوا تاریک است گفتیم اندکی دیگر بخوابیم بالشمان را جابجا کردیم که خنکایش خوابمان را بی‌عیب کند دیدیم آنطرف بالش پشمی است که نه تنها سرد نبود بلکه پشم و پیلش سبیل مبارکمان را به هم زد.

انشایی در مورد دید و بازدید خانوادگی

اندر مصائب یک خاله کوچک

چندوقت پیش هم که رفتیم خانه مادربزرگمان کل کشوهای خاله نسترنمان را خالی کردیم تا اسباب‌بازی‌هایمان را بگذاریم و بعدش دیدیم لپ تاپش را در کشویش لای لباس‌هایش از دست ما قایم کرده است. ما هم به مادربزرگ گفتیم و مادربزرگ برایمان در لپ تاپش کلی کارتون قشنگ گذاشت.

دانشجونامه‌ای از شروع تا پایان ترم

از ملکوت تا جبروت یک ترم از زبان شیخ المذبذب

اما اول، انتخاب، آن مرحله‌ای را گویند که دانشجو همانند پلنگی در شکار آهو برای گرفتن واحدها کمین کرده است به ساعت مقرر که فرا برسد آنقدر باید روی واحد مذکور کلیک کند که مفاصلش دچار سندروم تونل کوبیتال شوند.

سنگ تمام در روز پدر

برای پدر خود چه کار کرده‌اید؟

مادرمان برای روز پدر یک لباس خیلی قشنگ که پر از مرواریدهای رنگی رنگی بود از مغازه دخترخاله‌اش که اسمش مزون است خرید که البته چون پول توی کارتش تمام شده بود به بابایمان زنگ زد که برایش پول بریزد.

انتخابات هم انتخابات زمان شاه

آچمزشدگان

ولی این وسط از همه سرکارتر پست‌های حاوی هشتگ #سیرک_انتخابات و #جاویدشاه بود دقیقا مثل همین آدم‌هایی که پنیر را با مربا می‌خورند.