آخرین نفر از نسل پاماچان فلات ایران
بوشوگ را شاه بوشوگ کرد

راه راه: ماه بهمن که فرا می رسد پیچ رادیوی شوهرعمه ام تنظیم می شود روی موج جان نثار ردیف ۱۲ مگاهرت وپرتز.
مادربزرگ هم همیشه این موقع با صدور بیانیه ای انزجار خود را از داشتن چنین دامادی اعلام می کند. در ایدئولوژی مادربزرگ، شوهرعمه آخرین بازمانده نسل دست ماچانِ درباری ست.

شوهر عمه که تمام توجهش به تلویزیون بود با دیدن صحنه افتادن مجسمه شاه، زیر لب فحش هایی داد که تمام اهل خانه دچار اگزمای شدیدی در نواحی سرو صورت، معده و اثنی و احنا عشر‌شدند.
شوهرعمه واقعه خاطره و تمجید گویی از شاه را با تمام تشریفات طبق برنامه هر سال شروع کرد«که اعلی حضرت شاهنشاه همایونی آریامهر محمدرضاشاه پهلوی»، و تمام قد بلند شد طوری که صدای شکستن قولنج و تیر و ترکش استخوانهای کمرش بلند شد و موهای سیخ شده اش را که از همه جای لباسش مثل کاکتوس بیرون زده بودند، میشد دید.

از بس متاثر شده بود حرفش یادش رفت.
مادربزرگ عصبانی شد و با قیافه ای که نزدیک بود پوست صورتش مچاله شود، گفت: خب؟؟!!!
شوهرعمه دستی بر موهای سیخ شده اش کشیدو گفت : اعلی حضرت شاهنشاه خدا بیامرز که البته خودش خدا بود و قطعا تا الان خودش خودش را آمرزیده، دوست داشت رعیتش اپن باشند. همین که الان مد شده!

مادربزرگ محل اتصال انگشت شست و هفتادش را به پهنای دهانش گاز گرفت و چیزی خواند و فوت کرد دوروبرش که بلا دور باشد.
شوهرعمه ادامه داد: فکر می کنید همایونی مملکت را چطور اداره می کرد که آب از آب تکان نمی خورد و گرانی هم این همه متورم نمی شد؟!
از کودکی‌مبارکشان در آمریکا درس مملکت داری خواندند و وقتی برگشتند جوری در بازی پاسور حرفه ای شده بودند که مملکت رفته رفته جمع و جورتر می شد و این طوری هزینه اش هم کمتر بود. خدا بیامرز بحرین را هم همین طوری شوهر داد و انداخت به آنها.

شوهر عمه به فاز افتخارات شاهنشاهی گریزی زد و گفت:
« اعلیحضرت از بنیان گذاران کمپین سگ خر نیست، خر سگ نیست فحش هم نیست، پس خر کیست! بود» خیلی از چیزهایی که الان مدشده و شاهنشاه آن موقع توجه ویژه ای به آن داشتند .یادم نمیرود این مرد بزرگ چقدر به حقوق حیوانات احترام می گذاشت، کسی به سگ چخه میگفت باید مثل بوشوگ کفش آمریکایی هارا لیس میزد. خداییش کاپیتولاسیون خیلی شیک تر از این برجام نبود؟
همایونی معتقد بودند سگ و گربه آمریکایی ها میتواند سیستم دفاعی مارا نابود کنند، آن وقت ما درخلیج فارس قدرت دفاعی امان را نشانشان میدهیم تا جایشان را خیس کنند، میتوانستیم یک سلفی بگیریم و کدخدارا خوشحال کنیم.

فحش های شوهرعمه داشت یواش یواش غلیظ میشد که نه میشود به زبان طنز نوشت و نه میشود با چشم طنز خواند.

۳ Comments

  1. safura ۱۳۹۶-۱۱-۲۳ در ۱۱:۰۳ ق٫ظ- پاسخ دادن

    آففففرین

  2. خودش ۱۳۹۶-۱۱-۲۲ در ۸:۵۷ ب٫ظ- پاسخ دادن

    آفرییننن آفرییننن

  3. فروغ زال ۱۳۹۶-۱۱-۲۲ در ۸:۵۳ ب٫ظ- پاسخ دادن

    آفریین آفریین

ثبت ديدگاه