شعر طنز
کلاس درس از باغ جنان به!

راه راه:

“وصال او ز عمر جاودان به”*
نگویم چیزی از اولاد و نان به

معلم هستم و در شغل ما هست
کلاس درس از باغ جنان به

پی یارم روم با اسب تازی
ولی گفته: “بیایی با مگان به”

بدو گفتم: “عزیزم عشق خوب است!”
بگفت: “آری؛ ولی ثروت از آن به

کنار یار نان و هندوانه
نمی چسبد، نهار رستوران به

به سر دارم هوای جوی آبی
ولی استخر باشد یا که وان به

میان دشت با دلدار خوب است
هتلهای گران اصفهان به”

در آخر گفت: “خرج رنگ و مش را
نداری پس برو دیگر! همان به،

که تنها و عزب باقی بمانی
که یار پولدارِ شارلاتان به”

خلاصه اینکه قطعا یک معلم
مجرد باشد و بی خانمان به

دلم دلدار میخواهد ولی صبر
ز خرج رَخت و نان و زایمان به

*حافظ جان

ثبت ديدگاه




عنوان