چای

در هُرم سوزان جنوب و شط شرجی
آبی به روی آتش جان است چایی

چای از کجا به درآمد!

در وِرای کشف چای

دید چی‌او‌یانگ مثل چی تا لنگ ظهر خوابیده و در پی کار نیست. فریاد برآورد که ای مرد برو صیفی‌جاتی بستان و به خانه بازگرد تا ترشی هفت بیجاری بسازم و بفروشم که نزدیک است از گرسنگی تلف شویم.

چالش مصرع سوم با موضوع روز جهانی حقوق بشر

از حقوق بشر، همه لبریز

گزارش یک جشن

دست و جیغ و حقوق بشر

صبح دوشنبه یه گزارش مفصل در موردت می‌نویسم، تحویل کاخ سفید می‌دم، تکلیفت باید روشن بشه... التماس نکن، حالا این پیرمرد بایدن هوش و حواس درست و حسابی نداره، دلیل نمیشه ازش سوءاستفاده کنید... همین که گفتم، با پست معاونت موزی فدرال خداحافظی کن...

هرچه قول‌هایت بزرگ‌تر باشد، راحت‌تر باور می‌شود

طبعِ قول، سرد است

بابایمان وقتی حرفش تمام می‌شود می‌رود کولر را خاموش می‌کند. من فکر می‌کنم قول دادن یک چیزی است که آدم وقتی اسمش را می‌شنود سردش می‌شود و کولر را خاموش می‌کند.