نامه‌هایی به فرزندم سیاوش (۴)

مدیر کارخانه پدرزنم

مسئله اصلی لباس خواهرم نبود، بلکه پروژه آنجایی متوقف شد که ما هر چه در اطراف و اکناف تا شش نسل قبل و بعد و زیرشاخه‌های هرمی فامیل و دوست و آشنا را گشتیم یک دختر پولدار پیدا نشد که نشد.

آنچه بر شیطان رجیم گذشت

درد دل شیطان با خدا

خلاصه خدایا الان دیگه بنده‌هات نباید بگن اعوذ باالله من الشیطان! نه، من خودم صبح به صبح، اعوذ باالله من البعضی بنی‌البشر! رو می‌خونم و بعد از خونه بیرون میرم.

در فضای مجازی چه گذشت

زدی وایستا بخور

سیستم رهگیر فلاخن یعقوب: عه، اونی که دیشب دیدم، موشک و پهپادهای ایرانی بود. پس چرا من فکر می‌کردم از اونا بالا کفتر می‌آید یک دانه... (به علت نداشتن مجوز از گفتن بقیه آهنگ معذوریم، لطفا اصرار نفرمایید).

طوفان موشک

آخر این طوفان موشک می‌کند
از زمین و مرز و جولان، دورتان

فصلِ برگ ریزان

آی صهیون زمان تاوان است
دیر یا زود فصل طوفان است

جمع کن کاسه کوزه ی خود را
ظلم کافی ست،وقتِ پایان است




عنوان